گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
دانشنامه قران و حدیث
جلد اول
4 / 2 دوست داشتن آنچه ایثار شده



2645.الکامل ، مبرّد :الأمالی ، صدوق به نقل از امام صادق علیه السلام در تفسیر آیات سوره «هل أتی» :[پدرم ]باقر علیه السلام فرمود : « «و خوردنی را ، با وجود دوست داشتن آن ، اطعام می کنند» ، یعنی با وجود میل و علاقه خودشان به آن غذا ، آن را به «بینوایی» از بینوایان مسلمان و «یتیمی» از یتیمان مسلمان و «اسیری»از اسیران مشرک ، ایثار می کنند ، و چون خوراکشان می دهند ، می گویند : «جز این نیست که ما ، شما را فقط برای خدا اطعام می کنیم و از شما هیچ پاداشی و یا سپاسی نمی خواهیم» » .

[پدرم علیه السلام ] فرمود : «به خدا سوگند ، آنان ، این سخن را به اطعام شدگان اظهار نداشتند ؛ بلکه در دلشان نهفته داشتند ؛ و خداوند ، از ضمیر ایشان خبر داد که اینان [در دل ]می گویند : ما از شما پاداشی که این کارِ ما را جبران کنید و یا سپاسی که ما را به خاطر این کارمان بستایید ، نمی خواهیم ؛ بلکه تنها برای خدا و برای کسب ثواب او ، شما را اطعام می کنیم» .2646.نهج البلاغه :الکافی به نقل از علی بن اسباط ، از یکی از یارانش :امام باقر علیه السلام فرمود : «نگهداری عمل ، دشوارتر از انجام دادن آن است» .

راوی گفت : نگهداری عمل چیست؟

فرمود : «انسان به خاطر خدای یگانه بی انباز ، کمکی می کند یا انفاقی می کند و این کار ، برای او صدقه پنهانی نوشته می شود . سپس شخص ، آن را به زبان می آورد و در این هنگام ، عملش [به عنوان صدقه پنهانی] پاک می شود و برایش صدقه آشکارا می نویسند . دوباره ، آن را به زبان می آورد و این بار ، [نوشته قبلی هم ]پاک می شود و برایش صدقه ریایی ثبت می شود» .4 / 2دوست داشتن آنچه ایثار شدهقرآن«و خوردنی را با وجود دوست داشتن آن ، اطعام می کنند» .

حدیث2650.عنه علیه السلام :امام باقر علیه السلام در باره آیه شریف : «و خوردنی را با وجود دوست داشتن آن ، اطعام

می کنند» :یعنی با وجود میل و علاقه خودشان به آن خوراک .

.


ص: 152

2651.عنه علیه السلام :المحاسن عن معمّر بن خلّاد عن الإمام الرضا علیه السلام فی قَولِ اللّهِ تَعالی : «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَی حُبِّهِ مِسْکِینًا» :قُلتُ : حُبُّ اللّهِ أو حُبُّ الطَّعامِ؟ قالَ : حُبُّ الطَّعامِ . (1)4 / 3الِاستِبشارُ2650.امام علی علیه السلام :الإمام علیّ علیه السلام :وَجهٌ مُستَبشِرٌ خَیرٌ مِن قَطوبٍ (2) مُؤثِرٍ . (3)4 / 4البَدءُ بِالعِیالِ2653.الغارات ( به نقل از زرّ بن حُبَیش ) الکافی عن سماعه :سَأَلتُ أبا عَبدِاللّهِ علیه السلام عَنِ الرَّجُلِ لَیسَ عِندَهُ إلّا قوتُ یَومِهِ ، أیَعطِفُ مَن عِندَهُ قوتُ یَومِهِ عَلی مَن لَیسَ عِندَهُ شَیءٌ ؟ ویَعطِفُ مَن عِندَهُ قوتُ شَهرٍ عَلی مَن دونَهُ ؟ وَالسَّنَهُ عَلی نَحوِ ذلِکَ ؟ أم ذلِکَ کُلُّهُ الکَفافُ الَّذی لا یُلامُ عَلَیهِ؟

فَقالَ : هُوَ أمرانِ : أفضَلُکُم فیهِ أحرَصُکُم عَلَی الرَّغبَهِ وَالأَثَرَهِ عَلی نَفسِهِ ؛ فَإِنَّ اللّهَ عز و جل یَقولُ : «وَ یُؤْثِرُونَ عَلَی أَنفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَهٌ » . (4)

وَالأَمرُ الآخَرُ لا یُلامُ عَلَی الکَفافِ ، وَالیَدُ العُلیا خَیرٌ مِنَ الیَدِ السُّفلی ، وَابدَأ بِمَن تَعولُ (5) . (6) .

1- .المحاسن : ج 2 ص 160 ح 1436 ، بحار الأنوار : ج 74 ص 367 ح 52.
2- .قَطَب یَقطِب : زَوی ما بین عینیه ، و عَبَس (لسان العرب : ج 1 ص 680 «قطب»).
3- .غرر الحکم : ج 6 ص 226 ح 10084 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 504 ح 9251 .
4- .الحشر : 9 .
5- .بمن تعول : أی بمن تمون وتلزمک نفقته من عیالک (النهایه : ج 3 ص 321 «عول»).
6- .الکافی : ج 4 ص 18 ح 1 ، المؤمن : ص 44 ح 102 ، مستدرک الوسائل : ج 7 ص 211 ح 8064 .

ص: 153



4 / 3 خوش رویی

4 / 4 مقدّم داشتن خانواده

2654.نهج البلاغه :المحاسن به نقل از معمّر بن خلّاد ، در گفتگو با امام رضا علیه السلام در باره آیه شریف : «و خوردنی را با وجود دوست داشتن آن به بینوا و یتیم و اسیر اطعام می کنند» :گفتم : دوست داشتن خدا یا دوست داشتن غذا؟

فرمود : «دوست داشتن غذا» .4 / 3خوش رویی2654.نهج البلاغه :امام علی علیه السلام :روی خوش ، بهتر از ترش روی ایثار کننده است.4 / 4مقدّم داشتن خانواده2657.الإرشاد :الکافی به نقل از سماعه :از امام صادق علیه السلام پرسیدم : مردی فقط خوراک روزانه خود را دارد . آیا کسی که [فقط] خوراک روزانه خود را دارد ، با کسی که چیزی ندارد ، همدردی کند [و خوراکش را به او بدهد]؟ و کسی که خوراک یک ماه خود را دارد ، با کسی که کمتر از آن دارد ، همدردی کند؟ و در مورد سال هم به همین سان؟ یا آن که اینها همه ، همان کفافی است که ملامتی بر [ اندوختن و ایثار نکردن] آن نیست؟

فرمود : «مطلب ، دو تاست : [یکی این که] برترینِ شما کسی است که در ایثار کردن و بخشیدن حقّ خود ، حریص تر باشد ؛ زیرا خداوند عز و جل می فرماید : «و بر خویشتن ، مقدّم می دارند ، هرچند خودشان نیازمند باشند» .

مطلب دیگر ، این که : بر کفاف ، ملامتی نیست . دستِ دهنده ، بهتر از دستِ

گیرنده است ، و [در اعطا و ایثار] از خانواده ات آغاز کن» . (1)

.

1- .از متن این حدیث ، روشن می گردد که وارد نشدن ملامت بر اندوختنِ مقدار کفاف ، نزد سماعه ، امری متعارف بوده، و حاصل پاسخ امام علیه السلام این است که ایثار کردن حقّ خود ، اولی از اندوختن آن است ؛ امّا بخشیدن و ایثار کردن حقّ عائله، نه ؛ بلکه اندوختن آن ، بهتر از بخشیدنش است (ر . ک : الکافی : ج 4 ص 18 پانوشت) .

ص: 154

2658.صحیح مسلم عن جابر بن عبد اللّه :رسول اللّه صلی الله علیه و آله :اِبدَأ بِمَن تَعولُ ، الأَدنی فَالأَدنی . (1)2657.الإرشاد :عنه صلی الله علیه و آله :اِبدَأ بِمَن تَعولُ ؛ اُمَّکَ و أباکَ و اُختَکَ و أخاکَ ، ثُمَّ أدناکَ أدناکَ . (2)4 / 5إیثارُ المُؤمِنِ الأَحوَجِ2660.صحیح البخاری عن أبی سلمه بن عبد الرحمن :الإمام علیّ علیه السلام :عامِل سائِرَ النّاسِ بِالإِنصافِ ، وعامِلِ المُؤمِنینَ بِالإِیثارِ . (3)2659.السّنّه ، ابن ابی عاصم ( به نقل از عبد اللّه بن عمرو بن عاص ) عنه علیه السلام فی وَصِیَّتِهِ لِرَجُلٍ مِنَ الیونانِیِّینَ وقَد أسلَمَ عَلی یَدِهِ :آمُرُکَ أن تُؤاسِیَ إخوانَکَ المُطابِقینَ لَکَ عَلی تَصدیقِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وتَصدیقی ، وَالاِنقِیادِ لَهُ ولی مِمّا رَزَقَکَ اللّهُ وفَضَّلَکَ عَلی مَن فَضَّلَکَ بِهِ مِنهُم ؛ تَسُدُّ فاقَتَهُم وتَجبُرُ کَسرَهُم وخَلَّتَهُم (4) ، ومَن کانَ مِنهُم فی دَرَجَتِکَ فِی الإِیمانِ ساوَیتَهُ مِن مالِکَ بِنَفسِکَ ، ومَن کانَ مِنهُم فاضِلاً عَلَیکَ فی دینِکَ آثَرتَهُ بِمالِکَ عَلی نَفسِکَ ، حَتّی یَعلَمَ اللّهُ مِنکَ أنَّ دینَهُ آثَرُ عِندَکَ مِن مالِکَ ، وأنَّ أولِیاءَهُ أکرَمُ عَلَیکَ مِن أهلِکَ وعِیالِکَ . (5) .

1- .الکافی : ج 5 ص 67 ح 1 عن مسعده بن صدقه عن الإمام الصادق عن أبیه علیهماالسلام ، تحف العقول : ص 350 عن الإمام الصادق عن أبیه علیهماالسلام عنه صلی الله علیه و آله ، کتاب من لا یحضره الفقیه : ج 4 ص 378 ح 5793 ولیس فیه «الأدنی فالأدنی» ، بحار الأنوار : ج 47 ص 234 ح 22 .
2- .سنن النسائی : ج 5 ص 61 ، المستدرک علی الصحیحین : ج 2 ص 669 ح 4219 ، السنن الکبری : ج 6 ص 35 ح 11096 کلّها عن طارق بن عبداللّه المحاربی ، المصنّف لابن أبی شیبه : ج 3 ص 102 ح 8 عن ثعلبه بن زهدم ، کنز العمّال : ج 6 ص 382 ح 16158 ، الاختصاص : ص 219 عن الحسن بن علیّ الجلّال عن جدّه عن الإمام الحسین علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله ، بحار الأنوار : ج 96 ص 147 ح 24 .
3- .غرر الحکم : ج 4 ص 366 ح 6342.
4- .الخَلّه بالفتح : الحاجه والفَقر (النهایه : ج 2 ص 72 «خلل») .
5- .الاحتجاج : ج 1 ص 555 ح 134 ، التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام : ص 175 ح 84 عن الإمام العسکری عن الإمام زین العابدین علیهماالسلام ، بحار الأنوار : ج 10 ص 74 ح 1.

ص: 155



4 / 5 مقدّم داشتنِ مؤمنانی که نیازمندترند

2660.صحیح البخاری ( به نقل از ابو سَلَمه بن عبد الرحمان ) پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :از کسانی که نانخور تو هستند ، آغاز کن ، به ترتیب نزدیک تر بودنشان به تو.2661.الکامل للمبرّد :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :از خانواده ات آغاز کن : مادرت ، پدرت ، خواهرت ، برادرت ، و سپس ، دیگر کسانی که به ترتیب ، به تو نزدیک ترند.4 / 5مقدّم داشتنِ مؤمنانی که نیازمندترند2662.مسند أبو یعلی ( به نقل از اَنَس بن مالک ) امام علی علیه السلام :با دیگر مردمان ، به انصاف رفتار کن و با مؤمنان ، به ایثار .2663.تاریخ الطبری عن جبر بن نوف :امام علی علیه السلام در سفارش به مردی یونانی که به دست ایشان ، اسلام آورده بود :تو را سفارش می کنم که از آنچه خداوند به تو روزی کرده و از این بابت ، تو را بر دیگران برتری داده است ، به آن برادرانت که با تو در تصدیق محمّد صلی الله علیه و آله و تصدیق من و فرمان برداری از او و من ، هم داستان اند ، کمک کنی تا نیازشان را برطرف سازی و فقر و پریشان حالی آنان را بزدایی . به کسانی از ایشان که در ایمان ، هم درجه تو هستند ، از دارایی ات مساوی با خودت سهمی ده و کسانی از ایشان را که در دینت بر تو برترند ، بر خودت مقدّم بدار تا خداوند ، بداند که دین او را بر دارایی ات مقدّم

می داری و دوستان او نزد تو گرامی تر از خانواده و نزدیکانت هستند.

.


ص: 156

2663.تاریخ الطبری ( به نقل از جبر بن نوف ) عنه علیه السلام فی قَولِ اللّهِ تَعالی : «وَ یُؤْثِرُونَ عَلَی أَنفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَهٌ » :لا تَستَأثِر عَلَیهِ بِما هُوَ أحوَجُ إلَیهِ مِنکَ . (1) .

1- .المؤمن : ص 45 ح 104 ، مستدرک الوسائل : ج 7 ص 212 ح 8065 وراجع : الکافی : ج 3 ص 500 ح 13 .

ص: 157

2664.تاریخ الطبری عن أبی سلمه الزهری ( فی ذِکرِ ما بَقِیَ مِن أصحابِ النَّهرَوانِ بَعد ) امام علی علیه السلام در باره آیه شریف : «و [دیگران را] بر خویشتن ، مقدّم می دارند ، هرچند خودشان نیازمند باشند» :در آنچه دیگری بدان نیازمندتر از توست ، خویشتن را بر او مقدّم مدار . .


ص: 158

الفصل الخامس : الأمثال العلیا فی الإیثار5 / 1رَسولِ اللّهِ2666.الکامل فی التاریخ :الإمام الصادق علیه السلام :لَمّا اُسرِیَ بِالنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله إلَی السَّماءِ قیلَ لَهُ : إنَّ اللّهَ تَبارَکَ وتَعالی یَختَبِرُکَ فی ثَلاثٍ لِیَنظُرَ کَیفَ صَبرُکَ!

قالَ : اُسَلِّمُ لِأَمرِکَ یا رَبِّ ولا قُوَّهَ لی عَلَی الصَّبرِ إلّا بِکَ ، فَما هُنَّ؟

قیلَ لَهُ : أوَّلُهُنَّ الجوعُ وَالأَثَرَهُ عَلی نَفسِکَ وعَلی أهلِکَ لِأَهلِ الحاجَهِ .

قالَ : قَبِلتُ یا رَبِّ ورَضیتُ وسَلَّمتُ ومِنکَ التَّوفیقُ وَالصَّبرُ . . . . (1)2667.تاریخ الطبری عن الزهری :تنبیه الخواطر عن عائشه :ما شَبِعَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله ثَلاثَهَ أیّامٍ مُتَوالِیَهً حَتّی فارَقَ الدُّنیا ، ولَو شاءَ لَشَبِعَ ، ولکِنَّهُ کانَ یُؤثِرُ عَلی نَفسِهِ . (2)2666.الکامل فی التاریخ :الإمام علیّ علیه السلام :کانَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله إذَا احمَرَّ البَأسُ وأحجَمَ النّاسُ قَدَّمَ أهلَ بَیتِهِ ، فَوَقی بِهِم أصحابَهُ حَرَّ السُّیوفِ وَالأَسِنَّهِ ، فَقُتِلَ عُبَیدَهُ بنُ الحارِثِ یَومَ بَدرٍ ، وقُتِلَ حَمزَهُ یَومَ اُحُدٍ ، وقُتِلَ جَعفَرٌ یَومَ مُؤتَهَ . (3) .

1- .کامل الزیارات : ص 548 ح 840 عن حمّاد بن عثمان ، تأویل الآیات الظاهره : ج 2 ص 880 ح 11 ،بحار الأنوار : ج 28 ص 61 ح 24.
2- .تنبیه الخواطر : ج 1 ص 172 وراجع : السنن الکبری : ج 7 ص 74 ح 13309 .
3- .نهج البلاغه : الکتاب 9 ، وقعه صفّین : ص90 ، بحار الأنوار : ج 33 ص 115 ؛ جواهر المطالب : ج 1 ص 360 .

ص: 159



فصل پنجم : نمونه های والای ایثار

5 / 1 پیامبر خداصلی الله علیه وآله

فصل پنجم : نمونه های والای ایثار5 / 1پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله2669.الإمام علیّ علیه السلام ( مِن وَصِیَّتِهِ لِعَبدِ اللّه ِ بنِ العَبّاسِ ل ) امام صادق علیه السلام :شبی که پیامبر صلی الله علیه و آله به آسمان برده شد ، به ایشان گفته شد : «خدای تبارک و تعالی تو را در سه چیز می آزماید تا بنگرد که شکیبایی تو چگونه است» .

پیامبر صلی الله علیه و آله گفت : تسلیم فرمان تو ام ، ای پروردگار من! و مرا توانی بر شکیبایی نیست ، مگر به کمک تو . آن سه کدام اند؟

گفته شد : «نخستینِ آنها ، گرسنگی کشیدن و مقدّم داشتن نیازمندان بر خود و بر خانواده ات است».

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : پروردگارا! پذیرفتم و راضی و تسلیم هستم و توفیق و شکیبایی ، از توست ... .2670.الفتوح ( فی ذِکرِ ابتِداءِ أخبارِ الخَوارِجِ مِنَ الشُّر ) تنبیه الخواطر به نقل از عایشه :پیامبر خدا ، تا زمانی که از دنیا رفت ، هرگز سه روز پیاپی ، غذای سیر نخورد . البّته اگر می خواست ، می توانست سیر بخورد ؛ امّا او دیگران را بر خود ، مقدّم می داشت.2669.امام علی علیه السلام ( برگرفته سفارش او به عبد اللّه بن عبّاس ، آن گاه ) امام علی علیه السلام :هر گاه جنگ شدّت می گرفت و مردم (مسلمانان) وا پس می رفتند ،

پیامبر خدا ، افراد خانواده اش را پیش می انداخت و به واسطه آنان ، یارانش را از سوز شمشیرها و نیزه ها نگه می داشت . از همین رو ، عبیده بن حارث ، در جنگ بدر کشته شد ، و حمزه ، در جنگ اُحُد ، و جعفر ، در جنگ موته.

.


ص: 160

5 / 2إیثارُ أهلِ البَیتِ علیهم السّلامأ إیثارٌ یُباهی بِهِ اللّهُ عز و جلالکتاب«وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ ». (1)

الحدیث2673.الکامل ، مبرّد :الإمام الصادق علیه السلام :لَمّا باتَ عَلِیٌّ علیه السلام عَلَی الفِراشِ أوحَی اللّهُ تَعالی إلی مَلَکَینِ مِن مَلائِکَتِهِ لَم یَکُن فِی المَلائِکَهِ أشَدُّ ائتِلافا ومُؤاخاهً مِنهُما ، فَقالَ : إنّی مُمیتٌ أحدَکُما فَاختارا . قالَ : فَتَدافَعَا المَوتَ بَینَهُما ، وآثَرَ کُلُّ واحِدٍ مَنهُمَا البَقاءَ .

فَأَوحَی اللّهُ تَعالی إلَیهِما : أینَ أنتُما عَن عَبدِی هذَا الرّاضی بِالمَوتِ ، البائِتِ عَلی فِراشِ ابنِ عَمِّهِ یَقیهِ الرَّدی بِنَفسِهِ ؟! أما إنّی قَد عَلِمتُ مِن سَریرَتِهِ أنَّ تَلَفَ نَفسِهِ أحَبُّ إلَیهِ مِن أن تُؤخَذَ شَعرَهٌ مِن شَعرِ ابنِ عَمِّهِ! اِنزِلا إلَیهِ فَاحفَظاهُ وَاکلَاهُ (2) إلَی الصُّبحِ .

فَلَم تَزَل عَینُ المُشرِکینَ تَلحَظُهُ ، وَالمَلائِکَهُ الکِرامُ تَحفَظُهُ إلی أن کانَ وَقتُ الصُّبحِ ، وهَجَمَ المُشرِکونَ عَلَیهِ لِلقَتلِ ، فَأَلقَی اللّهُ تَعالی فی قُلوبِهِم لِما أرادَهُ مِن حَیاتِهِ أن یوقِظوهُ مِن نَومِهِ ، فَقالوا : نُنَبِّهُهُ لِیَری أنّا ظَفِرنا بِهِ قَبلَ قَتلِهِ ، فَلَمّا فَعَلوا ذلِکَ ، وَثَبَ إلَیهِم أمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام وفی یَدِهِ سَیفُهُ ، فَتَوَلَّوا عَنهُ هارِبینَ .

فَقالَ لَهُم أمیرُ المُؤمنِینَ علیه السلام : دَخَلتُم وأنَا نائِمٌ ، فَادخُلوا وأنَا مُنتَبِهٌ .

فَقالوا : لا حاجَهَ لَنا فیکَ یَابنَ أبی طالِبٍ . (3) .

1- .البقره : 207 .
2- .یقال : کلأه اللّه ُ کِلاءهً : أی حفِظه وحرسه (الصحاح : ج 1 ص 69 «کلأ») .
3- .کنزالفوائد : ج 2 ص 55 .

ص: 161



5 / 2 اهل بیت علیهم السلام

الف - ایثاری که خدا به آن مباهات می کند
5 / 2اهل بیت علیهم السّلامالف ایثاری که خدا به آن مباهات می کندقرآن«و از مردم ، کسی است که جان خود را برای طلب خشنودی خدا می فروشد ، و خدا به [این] بندگان ، مهربان است» .

حدیث2677.الأخبار الطوال ( فی ذِکرِ احتِجاجاتِ الإِمامِ عَلِیٍّ علیه السلا ) امام صادق علیه السلام :شبی که علی علیه السلام در بستر [پیامبر خدا به جای وی] خوابید ، خدای متعال ، به دو فرشته از فرشتگانش که در میان فرشتگان بیش از همه با یکدیگر اُلفت و برادری داشتند ، وحی فرمود که : «می خواهم یکی از شما دو تا را بمیرانم . پس انتخاب کنید» .

هر یک از آن دو ، مُردن را به دیگری حواله داد و هر کدام از آنها ، ماندن را برگزید . پس خداوند متعال ، به آن دو وحی فرمود که : «شما کجا و این بنده ام که مُردن را برگزید و در بستر پسرعمویش خوابید تا با جان خویش ، او را از نابودی نگه دارد ، کجا؟! هان! من دانستم که او از صمیم دل ، حاضر است خودش از بین برود ؛ امّا مویی از بدن پسرعمویش کم نشود! فرود آیید و تا به صبح ، از او پاسداری کنید» .

مشرکان ، پیوسته او (پیامبر صلی الله علیه و آله ) را زیر نظر داشتند و فرشتگان ارجمند ، از او

پاسداری می کردند تا آن که هنگام صبح شد و مشرکان ، برای کشتنش بر وی یورش بردند . خداوند متعال که اراده کرده بود او زنده بماند در دلِ مشرکان افکند که او را از خواب بیدار کنند . گفتند : بیدارش می کنیم تا قبل از کشته شدنش شاهد پیروز شدن ما بر خودش باشد . چون چنین کردند ، امیر مؤمنان علیه السلام شمشیر به دست ، به طرف آنها پرید و مشرکان ، پا به فرار گذاشتند.

امیر مؤمنان علیه السلام به آنان فرمود : «خواب بودم که شما وارد شدید و اکنون ، بیدارم . وارد شوید» .

مشرکان گفتند : ما را با تو کاری نیست ، ای پسر ابو طالب!

.


ص: 162

2677.الأخبار الطوال ( در بیان دلیل آوری های امام علی علیه السلام نزد ) مسند ابن حنبل عن ابن عبّاس فی بَیانِ فَضائِلِ عَلِیٍّ علیه السلام :شَری عَلِیٌّ علیه السلام نَفسَهُ ؛ لَبِسَ ثَوبَ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله ثُمَّ نامَ مَکانَهُ . (1)2678.الکامل للمبرّد ( فی ذِکرِ الخَوارِجِ ) اُسد الغابه عن أحمد بن محمّد بن إبراهیم الثعلبی المفسّر :رَأَیتُ فی بَعضِ الکُتُبِ أنَّ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله لَمّا أرادَ الهِجرَهَ خَلَّفَ عَلِیَّ بنَ أبی طالِبٍ علیه السلام بِمَکَّهَ لِقَضاءِ دُیونِهِ ورَدِّ الوَدائِعِ الَّتی کانَتِ عندَهُ ، وأمَرَهُ لَیلَهَ خَرَجَ إلَی الغارِ وقَد أحاطَ المُشرِکونَ بِالدّارِ أن یَنامَ عَلی فِراشِهِ ، وقالَ لَهُ : اِتَّشِح بِبُردِیَ الحَضرَمِیِّ الأَخضَرِ ؛ فَإِنَّهُ لا یَخلُصُ إلَیکَ (2) مِنهُم مَکروهٌ إن شاءَ اللّهُ تَعالی . فَفَعَلَ ذلِکَ .

فَأَوحَی اللّهُ إلی جِبریلَ ومیکائیلَ علیهماالسلام : إنّی آخَیتُ بَینَکُما وجَعَلتُ عُمُرَ أحدِکُما أطوَلَ مِن عُمُرِ الآخَرِ ، فَأَیُّکُما یُؤثِرُ صاحِبَهُ بِالحَیاهِ ؟ فَاختارا کِلاهُما الحَیاهَ . فَأَوحَی اللّهُ عز و جل إلَیهِما : أفَلا کُنتُما مِثلَ عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ ؟! آخَیتُ بَینَهُ وَبینَ نَبِیّی مُحَمَّدٍ ، فَباتَ عَلی فِراشِهِ یَفدیهِ بِنَفسِهِ ویُؤثِرُهُ بِالحَیاهِ! اِهبِطا إلَی الأَرضِ فَاحفَظاهُ مِن عَدُوِّهِ .

فَنَزَلا ، فَکانَ جِبریلُ عِندَ رَأسِ عَلِیٍّ علیه السلام ، ومیکائیلُ عِندَ رِجلَیهِ ، وجِبریلُ یُنادی : بَخٍ بَخٍ! مَن مِثلُکَ یَابنَ أبی طالِبٍ ، یُباهِی اللّهُ عز و جل بِهِ المَلائِکَهَ؟!

فَأَنزَلَ اللّهُ عز و جل عَلی رَسولِهِ وهُوَ مُتَوَجِّهٌ إلَی المَدینَهِ فی شَأنِ عَلِیٍّ علیه السلام : «وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ» . (3) .

1- .مسند ابن حنبل : ج 1 ص 709 ح 3062 ، المستدرک علی الصحیحین : ج 3 ص 5 ح 4263 ،خصائص أمیر المؤمنین للنسائی : ص 72 ح 23 ، تفسیر العیّاشی : ج 1 ص 101 ح 293 ، العمده : ص 86 ح 102 ،بحار الأنوار : ج 36 ص 41 ح 4 .
2- .خَلَص إلیه : وصل (القاموس المحیط : ج 2 ص 301 «خلص») .
3- .اُسد الغابه : ج 4 ص 98 الرقم 3789 ، تذکره الخواصّ : ص 35 عن ابن عبّاس ، مجمع البیان : ج 2 ص 535 ، العمده : ص 239 ح 367 ، الطرائف : ص 37 کلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج 19 ص 39 ح 6 .

ص: 163

2678.الکامل ، مبرّد ( در بیان ماجرای خوارج ) مسند ابن حنبل به نقل از ابن عبّاس ، در بیان فضایل امام علی علیه السلام :علی علیه السلام ، جان خود را سودا کرد . او لباس پیامبر صلی الله علیه و آله را پوشید و در جای او خوابید.2679.تاریخ الطبری عن عماره بن ربیعه ( فی ذِکرِ الخَوارِجِ ) اُسْد الغابه به نقل از احمد بن محمّد بن ابراهیم ثعلبی مفسّر :در یکی از کتاب ها دیدم که پیامبر خدا ، چون خواست هجرت کند ، علی بن ابی طالب علیه السلام را به جای خود ، در مکّه گذاشت تا بدهی های او را بپردازد و امانت هایی را که نزدش بود ، به صاحبانشان باز گرداند ، و در آن شبی که به سوی غار ، خارج شد و مشرکان ، خانه اش را در میان گرفته بودند ، به او دستور داد که در بسترش بخوابد و به وی فرمود : «آن ردای حَضرَمی سبزْ رنگ مرا بپوش ، که به خواست خدای متعال ، از آنان به تو گزندی نخواهد رسید» و علی بن ابی طالب علیه السلام چنین کرد .

پس خداوند به جبرئیل و میکائیل علیهماالسلام وحی فرمود که : «من ، میان شما دو تن ، پیوند برادری افکندم و عمر یکی از شما را درازتر از عمر دیگری قرار دادم . اکنون ، کدام یک از شما زندگی را برای برادرش بر می گزیند؟».

هر دوی آنها زندگی را [برای خود] برگزیدند [و حاضر به از خود گذشتگی نشدند] . پس خداوند به آن دو ، وحی فرمود که : «چرا مانند علی بن ابی طالب ، عمل نکردید؟! من میان او و پیامبرم محمّد ، پیوند برادری برقرار کردم و علی ، در بستر او خوابید و جانش را فدای او کرد و زندگی وی را بر زندگی خویش ، ترجیح داد . به زمین فرود آیید و او را از گزند دشمنش نگه دارید» .

آن دو ، فرود آمدند . جبرئیل علیه السلام در بالای سرِ علی علیه السلام قرار گرفت و میکائیل علیه السلام در پایین پای او . جبرئیل علیه السلام بانگ می زد : بَه بَه! کیست همانند تو ای پسر ابو طالب که خداوند به وجود او بر فرشتگان ، می نازد؟!

در این هنگام ، خداوند عز و جل ، بر پیامبر خود که راهیِ مدینه بود ، این آیه را در شأن علی علیه السلام فرو فرستاد : «و از میان مردم ، کسی است که جان خود را در طلب خشنودی خدا می فروشد» . .


ص: 164

ب إیثارٌ یَشکُرُهُ اللّهُ عز و جلالکتاب«إِنَّ الْأَبْرَارَ یَشْرَبُونَ مِن کَأْسٍ کَانَ مِزَاجُهَا کَافُورًا * عَیْنًا یَشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللَّهِ یُفَجِّرُونَهَا تَفْجِیرًا * یُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ یَخَافُونَ یَوْمًا کَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِیرًا * وَ یُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَی حُبِّهِ مِسْکِینًا وَ یَتِیمًا وَ أَسِیرًا * إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنکُمْ جَزَاءً وَ لَا شُکُورًا * إِنَّا نَخَافُ مِن رَّبِّنَا یَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِیرًا * فَوَقَاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذَلِکَ الْیَوْمِ وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَهً وَسُرُورًا * وَ جَزَاهُم بِمَا صَبَرُواْ جَنَّهً وَ حَرِیرًا * مَّتَّکِئینَ فِیهَا عَلَی الْأَرَائِکِ لَا یَرَوْنَ فِیهَا شَمْسًا وَ لَا زَمْهَرِیرًا * وَ دَانِیَهً عَلَیْهِمْ ظِلَالُهَا وَ ذُلِّلَتْ قُطُوفُهَا تَذْلِیلاً * وَ یُطَافُ عَلَیْهِم بِئانِیَهٍ مِّن فِضَّهٍ وَ أَکْوَابٍ کَانَتْ قَوَارِیرَا * قَوَارِیرَاْ مِن فِضَّهٍ قَدَّرُوهَا تَقْدِیرًا * وَ یُسْقَوْنَ فِیهَا کَأْسًا کَانَ مِزَاجُهَا زَنجَبِیلاً * عَیْنًا فِیهَا تُسَمَّی سَلْسَبِیلاً * وَ یَطُوفُ عَلَیْهِمْ وِلْدَانٌ مُّخَلَّدُونَ إِذَا رَأَیْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤًا مَّنثُورًا * وَ إِذَا رَأَیْتَ ثَمَّ رَأَیْتَ نَعِیمًا وَ مُلْکًا کَبِیرًا * عَلِیَهُمْ ثِیَابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَ إِسْتَبْرَقٌ وَ حُلُّواْ أَسَاوِرَ مِن فِضَّهٍ وَ سَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا * إِنَّ هَذَا کَانَ لَکُمْ جَزَاءً وَ کَانَ سَعْیُکُم مَّشْکُورًا ». (1)

الحدیث2681.تاریخ الطبری ( به نقل از ابو رزین ) الإمام الصادق علیه السلام فی قَولِهِ تَعالی : «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَی حُبِّهِ مِسْکِینًا وَ یَتِیمًا وَ أَسِیرًا» :کانَ عِندَ فاطِمَهَ علیهاالسلام شَعیرٌ ، فَجَعَلوهُ عَصیدَهً (2) ، فَلَمّا أنضَجوها ووَضَعوها بَینَ أیدیهِم جاءَ مِسکینٌ ، فَقالَ المِسکینُ : رَحِمَکُمُ اللّهُ ! أطعِمونا مِمّا رَزَقَکُمُ اللّهُ ، فَقامَ عَلِیٌّ علیه السلام فَأَعطاهُ ثُلُثَها .

فَما لَبِثَ أن جاءَ یَتیمٌ ، فَقالَ الیَتیمُ : رَحِمَکُمُ اللّهُ ! أطعِمونا مِمّا رَزَقَکُمُ اللّهُ ، فَقامَ عَلِیٌّ علیه السلام فَأَعطاهُ ثُلُثَهَا الثّانِیَ .

فَما لَبِثَ أن جاءَ أسیرٌ ، فَقالَ الأَسیرُ : یَرحَمُکُمُ اللّهُ ! أطعِمونا مِمّا رَزَقَکُمُ اللّهُ ، فَقامَ عَلِیٌّ علیه السلام فَأعطاهُ الثُّلُثَ الباقِیَ ، وما ذاقوها .

فَأَنزَلَ اللّهُ فیهِم هذِهِ الآیَهَ إلی قَولِهِ : «وَ کَانَ سَعْیُکُم مَّشْکُورًا » . (3) .

1- .الإنسان : 5 22.
2- .العَصِیده : دقیق یُلَتُّ بالسَّمن ویطبخ (النهایه : ج 3 ص 246 «عصد»).
3- .تفسیر القمّی : ج 2 ص 398 ، مجمع البیان : ج 10 ص 612 نحوه و کلاهما عن عبداللّه بن میمون القدّاح ، بحار الأنوار : ج 35 ص 243 ح 3 .

ص: 165



ب - ایثاری که خدا از آن قدردانی می کند
ب ایثاری که خدا از آن قدردانی می کندقرآن«همانا نیکان ، از جامی می نوشند که آمیزه ای از کافور دارد . چشمه ای که بندگان خدا از آن می نوشند و [به دلخواه خویش] جاری اش می کنند ؛ [همان بندگانی که] به نذر خود وفا می کنند و از روزی که گزندِ آن فراگیر است ، می ترسند ؛ و خوردنی را با وجود دوست داشتن آن ، به بینوا و یتیم و اسیر ، اطعام می کنند ، [و در دل می گویند: ]جز این نیست که ما برای خدا ، شما را اطعام می کنیم و هیچ پاداش و سپاسی از شما نمی خواهیم . ما از پروردگارمان ، از روز عبوسی سخت ، می هراسیم . پس خدا ، آنان را از گزند آن روز ، نگاه داشت و شادابی و شادمانی را به آنان ، ارزانی داشت ، و به سبب آن که شکیبایی کردند ، بهشتی و پرنیانی را پاداششان داد که در آن ، بر تخت ها تکیه زنند . در آن جا ، نه آفتابی خواهند دید و نه سرمایی ، و سایه ها[ی درختان] به آن نزدیک است و میوه هایش [برای چیدن ]رام ، و ظروفی سیمین و جام هایی بلورین ، پیرامون آنان گردانده می شود . جام هایی از سیم که درست به اندازه [و با کمال ظرافت ، ]آنها را از کار در آورده اند. و در آن جا از جامی که آمیزه زنجبیل دارد ، به آنان می نوشانند ، از چشمه ای در آن جا که «سلسبیل» نامیده می شود ، و بر گِرد آنان ، پسرانی جاودانه ، می گردند . چون آنها را ببینی ، گویی که مرواریدهایی پراکنده اند. و چون بدان جا بنگری ، [سرزمینی از ]نعمت و کشوری پهناور می بینی . [بهشتیان را ]جامه هایی ابریشمین سبز و دیبای ستبر در بَر است و پیرایه آنان ، دستبندهای سیمین است و پروردگارشان ، باده ای پاک به آنان می نوشاند . این [پاداش ]برای شماست و کوشش شما ، مورد قدردانی است» .

حدیث2684.تاریخ الطبری عن کثیر بن بهز الحضرمی :امام صادق علیه السلام در باره آیه شریف : «و خوردنی را ، با وجود دوست داشتن آن ، به بینوا و

یتیم و اسیر ، اطعام می کنند» :در خانه فاطمه علیهاالسلام ، مقداری جو بود . آن را [آرد کردند و ]کاچی ساختند . چون کاچی را در برابر خود نهادند [تا بخورند] ، مستمندی آمد و گفت : خدایتان رحمت کند! از آنچه خداوند ، روزی تان کرده است ، ما را اطعام کنید .

علی علیه السلام برخاست و یکْ سومِ آن را به او داد.

چندی نگذشت که یتیمی آمد و گفت : خدایتان ، رحمت کند! از آنچه خداوند ، روزی تان کرده است ، ما را اطعام کنید .

علی علیه السلام برخاست و یک سوم دیگر کاچی را به او داد.

لَختی بعد ، اسیری آمد و گفت : خدایتان رحمت کند! از آنچه خداوند ، روزی تان کرده است ، ما را اطعام کنید .

علی علیه السلام برخاست و یک سومِ باقی مانده را هم به او داد و خودشان از آن ، چیزی نچشیدند.

در این هنگام ، خداوند ، این آیه را در حقّ آنان نازل فرمود : «و [این] کار شما ، مورد قدردانی است» .

.


ص: 166

2685.دعائم الإسلام :الإمام الکاظم علیه السلام فی دُعاءِ یَومِ المُباهَلَهِ :اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وعَلی أخیهِ وصِنوِهِ أمیرِ المُؤمِنینَ . . . ذلِکَ الإِمامُ المَخصوصُ بِمُؤاخاتِهِ یَومَ الإِخاءِ ، وَالمُؤثِرُ بِالقوتِ بَعدَ ضُرِّ الطَّوی (1) ، ومَن شَکَرَ اللّهُ سَعیَهُ فی «هَل أتی» (2) . (3)2684.تاریخ الطبری ( به نقل از کثیر بن بهز حَضرَمی ) المناقب للخوارزمی عن ابن عبّاس فی قَولِهِ تَعالی : «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَی حُبِّهِ» الآیَهَ :نَزَلَت هذِهِ الآیَهُ فی عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ علیه السلام وفاطِمَهَ بِنتِ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله . (4) .

1- .الطَّوی : الجوع (الصحاح : ج 6 ص 2415 «طوی») .
2- .إشاره إلی الآیه 22 من سوره الإنسان : «هَلْ أَتَی عَلَی الْاءِنسَنِ ...».
3- .مصباح المتهجّد : ص 767 عن محمّد بن صدقه العنبری ، المصباح للکفعمی : ص 915 ، البلد الأمین : ص267 ، مصباح الزائر : ص 477 عن الإمام الهادی علیه السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 102 ص 179.
4- .المناقب للخوارزمی : ص272 الرقم 252 ، ذخائر العقبی : ص 160 ولیس فیه «وفاطمه بنت رسول اللّه صلی الله علیه و آله » ، شواهد التنزیل : ج 2 ص 403 الرقم 1053 ، الدر المنثور : ج 8 ص 371 ؛ کشف الیقین : ص 370 الرقم 442 من دون إسناد إلی ابن عبّاس بزیاده «والحسن والحسین» فی ذیله ، تفسیر فرات : ص528 الرقم 680 ، بحار الأنوار : ج 35 ص 253 الرقم 10 .

ص: 167

2685.دعائم الإسلام :امام کاظم علیه السلام در دعای روز مباهله :بار خدایا! بر محمّد و بر برادر و همتای او امیر مؤمنان ، درود فرست ... ؛ آن امامی که در روز عقد اخوّت ، به برادریِ پیامبر صلی الله علیه و آله ، ویژه گشت و با وجود رنج گرسنگی ، غذای خود را ایثار کرد ، و کسی که در سوره «هل أتی» (1) این کار او ، مورد قدردانی خدا قرار گرفت.2686.تاریخ الطبری عن عبد الملک بن أبی حرّه الحنفی :المناقب ، خوارزمی به نقل از ابن عبّاس ، در باره آیه شریف : «و خوراک را با وجود دوست داشتن آن به بینوا و یتیم و اسیر ، اطعام می کنند ...» :این آیه ، در باره علی بن ابی طالب علیه السلام و فاطمه ، دختر پیامبر خدا ، نازل شد. .

1- .منظور ، سوره انسان است .

ص: 168

2687.الإمام علیّ علیه السلام ( مِن کَلامٍ لَهُ فِی الخَوارِجِ لَمّا سَمِعَ قَو ) الکشّاف عن ابن عبّاس :إنَّ الحَسَنَ وَالحُسَینَ علیهماالسلام مَرِضا ، فَعادَهُما رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله فی ناسٍ مَعَهُ ، فَقالوا : یا أبَا الحَسَنِ ، لَو نَذَرتَ عَلی وَلَدِکَ ! فَنَذَرَ عَلِیٌّ وفاطِمَهُ علیهماالسلاموفِضَّهُ جارِیَهٌ لَهُما إن بَرِئا مِمّا بِهِما أن یَصوموا ثَلاثَهَ أیّامٍ .

فَشُفِیا وما مَعَهُم شَیءٌ ، فَاستَقرَضَ عَلِیٌّ علیه السلام مِن شَمعونَ الخَیبَرِیِّ الیَهودِیِّ ثَلاثَ أصوُعٍ مِن شَعیرٍ ، فَطَحَنَت فاطِمَهُ علیهاالسلامصاعا وَاختَبَزَت خَمسَهَ أقراصٍ عَلی عَدَدِهِم ، فَوَضَعوها بَینَ أیدیهِمِ لِیُفطِروا ، فَوَقَفَ عَلَیهِم سائِلٌ فَقالَ :

السَّلامُ عَلَیکُم أهلَ بَیتِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله ، مِسکینٌ مِن مَساکینِ المُسلِمینَ أطعِمونی أطعَمَکُمُ اللّهُ مِن مَوائِدِ الجَنَّهِ . فَآثَروهُ وباتوا لَم یَذوقوا إلَا الماءَ ، وأصبَحوا صِیاما .

فَلَمّا أمسَوا ووَضَعُوا الطَّعامَ بَینَ أیدیهِم وَقَفَ عَلَیهِم یَتیمٌ فَآثَروهُ . ووَقَفَ عَلَیهِم أسیرٌ فِی الثّالِثَهِ ، فَفَعَلوا مِثلَ ذلِکَ .

فَلَمّا أصبَحوا أخَذَ عَلِیٌّ علیه السلام بِیَدِ الحَسَنِ وَالحُسَینِ علیهماالسلام وأقبَلوا إلی رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، فَلَمّا أبصَرَهُم وهُم یَرتَعِشونَ کَالفِراخِ مِن شِدَّهِ الجوعِ ، قالَ : ما أشَدَّ ما یَسوؤُنی ما أری بِکُم ، وقامَ فَانطَلَقَ مَعَهُم فَرَأی فاطِمَهَ علیهاالسلام فی مِحرابِها قَدِ التَصَقَ ظَهرُها بِبَطنِها وغارَت عَیناها ، فَساءَهُ ذلِکَ .

فَنَزَلَ جَبرَئیلُ علیه السلام ، وقالَ : خُذها یا مُحَمَّدُ ، هَنَّأَکَ اللّهُ فی أهلِ بَیتِکَ! فَأَقرَأَهُ السّورَهَ (1) . (2) .

1- .أی سوره «هل أتی».
2- .الکشّاف : ج 4 ص 169 ، تفسیر القرطبی : ج 19 ص 131 نحوه ؛ الأمالی للصدوق : ص 329 ح 390 عن سلمه بن خالد عن الإمام الصادق عن أبیه علیهماالسلام ، مجمع البیان : ج 10 ص 611 ، کشف الغمّه : ج 1 ص 302 کلّها نحوه .

ص: 169

2688.نهج البلاغه :الکشّاف به نقل از ابن عبّاس :حسن و حسین علیهماالسلام ، بیمار شدند . پیامبر خدا ، با عدّه ای از مسلمانان به عیادت آن دو رفتند و [به علی علیه السلام ]گفتند : ای ابو الحسن! کاش برای شفای فرزندت نذری می کردی . علی و فاطمه علیهماالسلام و فضّه ، کنیز ایشان ، نذر کردند که اگر آن دو بهبود یابند ، سه روز روزه بگیرند.

حسن و حسین علیهماالسلام شفا یافتند ؛ ولی آنان ، چیزی [برای خوردن] نداشتند . پس علی علیه السلام ، سه پیمانه جو از شمعون خیبری یهودی ، قرض گرفت . فاطمه علیهاالسلام ، یک پیمانه آن را آرد کرد و پنج قرص نان ، به تعداد افراد خانواده شان پخت . آنها را در برابر خویش نهادند تا افطار کنند که نیازمندی آمد و گفت : سلام بر شما ، ای اهل بیت محمّد! مستمندی مسلمانم . مرا خوراکی دهید . خداوند ، شما را از سفره های بهشت ، اطعام کند!

پس ، او را بر خود ترجیح دادند و آن شب ، جز آب ، چیزی نچشیدند و روز بعد را روزه گرفتند .

چون شب شد ، غذا را در برابر خود نهادند . یتیمی آمد و این بار نیز او را بر خویشتن ، مقدّم داشتند . شب سوم ، اسیری آمد و باز ، او را بر خود ، ترجیح دادند.

چون صبح شد ، علی علیه السلام ، دست حسن و حسین علیهماالسلام را گرفت و به سوی پیامبر خدا رفتند . چون پیامبر صلی الله علیه و آله آنها را دید که از شدّت گرسنگی ، مانند جوجه می لرزند ، فرمود : «چه گران است بر من این وضعی که در شما می بینم!» . از جا برخاست و با آنان [به طرف خانه فاطمه علیهاالسلام] رفت . فاطمه علیهاالسلامرا در محرابش دید ، در حالی که شکمش [از شدّت گرسنگی] به پشتش چسبیده و چشمانش گود افتاده بود . پیامبر صلی الله علیه و آله ، از دیدن این صحنه ، ناراحت شد.

در این هنگام ، جبرئیل علیه السلام نازل شد و گفت : این [سوره] را بگیر ، ای محمّد! خداوند ، در باره خانواده ات به تو تبریک می گوید! و سوره (1) را برای او قرائت کرد. .

1- .منظور ، سوره انسان است .

ص: 170

ج سَیِّدُ المُؤثِرینَ وإمامُهُمالکتاب«وَ یُؤْثِرُونَ عَلَی أَنفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَهٌ ». (1)

الحدیث2689.تاریخ الطبری ( به نقل از عبد الملک بن ابی حرّه ) الإمام الباقر علیه السلام فی خَبَرِ احتِجاجِ أمیرِ المُؤمِنینَ علیه السلام فی أمرِ الخِلافَهِ :قالَ [ عَلِیٌّ علیه السلام ] : نَشَدتُکُم بِاللّهِ هَل فیکُم أحَدٌ نَزَلَت فیهِ هذِهِ الآیَهُ : «وَ یُؤْثِرُونَ عَلَی أَنفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَهٌ وَ مَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» غَیری ؟ قالوا : لا . (2)2690.مسند ابن حنبل عن أیّوب عن حمید بن هلال عن رجل منعنه علیه السلام :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله جالِسٌ ذاتَ یَومٍ وأصحابُهُ جُلوسٌ حَولَهُ ، فَجاءَ عَلِیٌّ علیه السلام وعَلَیهِ سَمِلُ (3) ثَوبٍ مُنخَرِقٌ عَن بَعضِ جَسَدِهِ ، فَجَلَسَ قَریبا مِن رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله فَنَظَرَ إلَیهِ ساعَهً ثُمَّ قَرَأَ : «وَ یُؤْثِرُونَ عَلَی أَنفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَهٌ وَ مَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ » .

ثُمَّ قالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله لِعَلِیٍّ علیه السلام : أما إنَّکَ رَأسُ الَّذینَ نَزَلَت فیهِم هذِهِ الآیَهُ وسَیِّدُهُم وإمامُهُم .

ثُمَّ قالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله لِعَلِیٍّ علیه السلام : أینَ حُلَّتُکَ الَّتی کَسَوتُکَها یا عَلِیُّ؟

فَقالَ : یا رَسولَ اللّهِ ، إنَّ بَعضَ أصحابِکَ أتانی یَشکو عُریَهُ وعُریَ أهلِ بَیتِهِ ، فَرَحِمتُهُ وَآثَرتُهُ بِها عَلی نَفسی ، وعَرَفتُ أنَّ اللّهَ سَیَکسونی خَیرا مِنها .

فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : صَدَقتَ ، أما إنَّ جَبرَئیلَ قَد أتانی یُحَدِّثُنی أنَّ اللّهَ اتَّخَذَ لَکَ مَکانَها فِی الجَنَّهِ حُلَّهً خَضراءَ مِن إستَبرَقٍ ، وصَنِفَتُها (4) مِن یاقوتٍ وزَبَرجَدٍ ، فَنِعمَ الجَوازُ ، جَوازُ رَبِّکَ بِسَخاوَهِ نَفسِکَ ، وصَبرِکَ عَلی سَمَلَتِکَ هذِهِ المُنخَرِقَهِ ، فَأَبشِر یا عَلِیُّ .

فَانصَرَفَ عَلِیٌّ علیه السلام فَرِحا مُستَبشِرا بِما أخبَرَهُ بِهِ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله . (5) .

1- .الحشر : 9.
2- .الاحتجاج : ج 1 ص 333 ح 55 عن جابر الجعفی ، بحار الأنوار : ج 31 ص 342 ح 2 .
3- .السمل : الخَلَق من الثیاب (النهایه : ج 2 ص 403 «سمل»).
4- .الصَّنِفَه : الطَّرَف والزاویه من الثوب وغیره (لسان العرب : ج 9 ص 199 «صنف») .
5- .تأویل الآیات الظاهره : ج 2 ص 680 ح 7 عن جابر بن یزید ، بحار الأنوار : ج 36 ص 60 ح 4 .

ص: 171



ج - سرور و پیشوای ایثارگران
ج سَرور و پیشوای ایثارگرانقرآن«و [دیگران را] بر خویشتن ، مقدّم می دارند ، هرچند خودشان نیازمند باشند» .

حدیث2692.تاریخ الطبری ( به نقل از عبدالملک بن ابی حرّه ) امام باقر علیه السلام در خبر احتجاج امیر مؤمنان علیه السلام در مورد خلافت :[علی علیه السلام ] فرمود : «شما را به خدا سوگند می دهم ، آیا در میان شما ، جز من کسی هست که این آیه در حقّ او نازل شده باشد : «و [دیگران را] بر خویشتن مقدّم می دارند ، هرچند خودشان نیازمند باشند . و آنها که از آزمندیِ نفس خویش ، مصون بمانند ، آنان ، همان رستگاران اند» ؟» .

گفتند : نه .2693.تاریخ الطبری عن عبد الملک بن أبی حرّه :امام باقر علیه السلام :روزی پیامبر خدا نشسته بود و اصحابش پیرامون او نشسته بودند که علی علیه السلام با جامه ای کهنه و پاره آمد و نزدیک پیامبر صلی الله علیه و آله نشست . پیامبر صلی الله علیه و آله ، لحظاتی به او نگریست و سپس این آیه را خواند : «و بر خویشتن ، مقدّم می دارند ، هرچند خودشان نیازمند باشند . و آنها که از آزمندیِ نفس خویش ، مصون بمانند ، آنان ، همان رستگاران اند» .

پیامبر خدا سپس به علی علیه السلام فرمود : «بدان که تو در رأس کسانی هستی که این آیه در حقّ آنان نازل شد ، و آقا و پیشوای ایشان هستی» .

آن گاه ، پیامبر خدا به علی علیه السلام فرمود : «آن جامه ای که به تو پوشاندم ، کجاست ، ای علی؟» .

گفت : ای پیامبر خدا! یکی از اصحاب شما نزد من آمد و از برهنگی خود و خانواده اش شِکوه کرد و من ، دلم به حالش سوخت و او را در پوشیدن آن جامه ، بر خود ، مقدّم داشتم و دانستم که خداوند ، به زودی ، بهتر از آن را به من خواهد پوشاند .

پیامبر خدا فرمود : «درست گفتی . همانا جبرئیل علیه السلام نزد من آمد و برایم گفت که خداوند ، به جای آن جامه ، برای تو در بهشت ، جامه ای سبز از دیبای ستبر با

کناره هایی از یاقوت و زِبَرجد برگزید . نیکو پاداشی است پاداش پروردگار تو در برابر سخاوت نفس تو و شکیبایی ات بر این جامه کهنه و پاره ای که پوشیده ای! پس شاد باش ، ای علی!» .

علی علیه السلام ، شادان و خوش حال از خبری که پیامبر خدا به او داده بود ، باز گشت.

.


ص: 172

2693.تاریخ الطبری ( به نقل از عبد الملک بن ابی حرّه ) مجمع البیان عن أبی الطفیل :اِشتَری عَلِیٌّ علیه السلام ثَوبا فَأَعجَبَهُ فَتَصَدَّقَ بِهِ ، وقالَ : سَمِعتُ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، یَقولُ : مَن آثَرَ عَلی نَفسِهِ آثَرَهُ اللّهُ یَومَ القِیامَهِ بِالجَنَّهِ . (1)2694.أنساب الأشراف عن أبی مجلز :الإمام الصادق علیه السلام :بَینَما عَلِیٌّ علیه السلام عِندَ فاطِمَهَ علیهاالسلام إذ قالَت لَهُ : یا عَلِیُّ ، اذهَب إلی أبی فَابغِنا (2) مِنهُ شَیئا .

فَقالَ : نَعَم . فَأَتی رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، فَأَعطاهُ دینارا ، وقالَ لَهُ : یا عَلِیُّ ، اذهَب فَابتَع بِهِ لِأَهلِکَ طَعاما .

فَخَرَجَ مِن عِندِهِ فَلَقِیَهُ المِقدادُ بنُ الأَسوَدِ ، وقاما ما شاءَ اللّهُ أن یَقوما ، وذَکَرَ لَهُ حاجَتَهُ ، فَأَعطاهُ الدّینارَ وَانطَلَقَ إلَی المَسجِدِ ، فَوَضَعَ رَأسَهُ فَنامَ ، فَانتَظَرَهُ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله فَلَم یَأتِ ، ثُمَّ انتَظَرَهُ فَلَم یَأتِ ، فَخَرَجَ یَدورُ فِی المَسجِدِ فَإِذا هُوَ بِعَلِیٍّ علیه السلام نائِمٌ فِی المَسجِدِ ، فَحَرَّکَهُ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله فَقَعَدَ .

فَقالَ لَهُ : یا عَلِیُّ ما صَنَعتَ؟

فَقالَ : یا رَسولَ اللّهِ ، خَرَجتُ مِن عِندِکَ فَلَقِیَنِی المِقدادُ بنُ الأَسوَدِ ، فَذَکَرَ لی ما شاءَ اللّهُ أن یَذکُرَ ، فَأَعطَیتُهُ الدّینارَ .

فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : أما إنَّ جَبرَئیلَ قَد أنبَأَنی بِذلِکَ ، وقَد أنزَلَ اللّهُ فیکَ کِتابا : «وَ یُؤْثِرُونَ عَلَی أَنفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَهٌ وَ مَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» . (3) .

1- .مجمع البیان : ج 2 ص 792 ، مستدرک الوسائل : ج 7 ص 249 ح 8166 .
2- .بغی الشیء : إذا طلبه (النهایه : ج 1 ص 143 «بغی»).
3- .تأویل الآیات الظاهره : ج 2 ص 679 ح 5 عن کلیب بن معاویه الأسدی ، بحار الأنوار : ج 36 ص 59 ح 2 .

ص: 173

2695.الأخبار الطوال ( بَعدَ ذِکرِ رِسالَهِ الإِمامِ علیه السلام إلَی ) مجمع البیان به نقل از ابو الطفیل :علی علیه السلام ، جامه ای خرید و از آن ، خوشش آمد . پس آن را صدقه داد و فرمود : «از پیامبر خدا شنیدم که می فرماید : هر که دیگران را بر خود ، مقدّم دارد ، خداوند ، در روز قیامت ، در ورود به بهشت ، او را مقدّم می دارد» .2694.أنساب الأشراف ( به نقل از ابو مجلز ) امام صادق علیه السلام :علی علیه السلام ، نزد فاطمه علیهاالسلام بود . فاطمه علیهاالسلام به او گفت : ای علی! نزد پدرم برو و از او چیزی برای ما درخواست کن.

علی علیه السلام گفت : باشد .

پس نزد پیامبر خدا رفت . پیامبر صلی الله علیه و آله ، یک دینار به او داد و فرمود : «ای علی! برو و با این دینار ، غذایی برای خانواده ات خریداری کن» .

علی علیه السلام از نزد پیامبر صلی الله علیه و آله خارج شد . در راه به مقداد بن اسود برخورد و مدّتی با هم [به سخن] ایستادند . مقداد ، حاجتش را به او گفت . علی علیه السلام ، دینار را به او داد و به مسجد رفت و سرش را گذاشت و خوابید .

پیامبر خدا ، منتظر علی علیه السلام ماند ؛ امّا نیامد . باز انتظار کشید ؛ امّا از او خبری نشد . پس بیرون رفت و در مسجد می گشت که دید علی علیه السلام در آن جا خوابیده است . پیامبر خدا ، او را تکان داد . علی علیه السلام [بیدار شد و] نشست.

پیامبر صلی الله علیه و آله به او فرمود : «چه کردی ، ای علی؟» .

گفت : ای پیامبر خدا! از نزد شما که رفتم ، به مقداد بن اسود برخوردم و او به من گفت آنچه را خدا خواست بگوید (اظهار حاجت کرد) و من ، آن دینار را به او دادم.

پیامبر خدا فرمود : «همانا جبرئیل علیه السلام این مطلب را به من خبر داد ، و خداوند ، در باره تو این آیه را فرو فرستاد : «و [دیگران را] بر خویشتن ، مقدّم می دارند ، هرچند خودشان نیازمند باشند . و آنها که از آزمندیِ نفس خویش ، مصون بمانند ، آنان ، همان رستگاران اند» » . .


ص: 174

2695.الأخبار الطّوال ( پس از بیان نامه امام علیه السلام به خوارج و پاس ) الأمالی للطوسی عن أبی سعید الخدریّ :أصبَحَ عَلِیٌّ علیه السلام ذاتَ یَومٍ ساغِبا (1) فَقالَ : یا فاطِمَهُ ، هَل عِندَکِ شَیءٌ تُطعِمینی؟

قالَت : وَالَّذی أکرَمَ أبی بِالنُّبُوَّهِ وأکرَمَکَ بِالوَصِیَّهِ ، ما أصبَحَ عِندی شَیءٌ یَطعَمُهُ بَشَرٌ ، وما کانَ مِن شَیءٍ اُطعِمُکَ مُنذُ یَومَینِ إلّا شَیءٌ کُنتُ اُؤثِرُکَ بِهِ عَلی نَفسی وعَلَی الحَسَنِ وَالحُسَینِ!

قالَ : أعَلَی الصَّبِیَّینِ ! ألا أعلَمتِنی فَآتِیَکُم بِشَیءٍ؟

قالَت : یا أبَا الحَسَنِ ، إنّی لَأَستَحی مِن إلهی أن اُکَلِّفَکَ ما لا تَقدِرُ .

فَخَرَجَ واثِقا بِاللّهِ حَسَنَ الظَّنِّ بِهِ ، فَاستَقرَضَ دینارا ، فَبَینَا الدّینارُ فی یَدِ عَلِیٍّ علیه السلام إذ عَرَضَ لَهُ المِقدادُ فی یَومٍ شَدیدِ الحَرِّ ، قَد لَوَّحَتهُ (2) الشَّمسُ مِن فَوقِهِ وتَحتِهِ ، فَأَنکَرَ عَلِیٌّ علیه السلام شَأنَهُ ، فَقالَ : یا مِقدادُ ، ما أزعَجَکَ (3) هذِهِ السّاعَهَ؟

قالَ : خَلِّ سَبیلی یا أبَا الحَسَنِ ، ولا تَکشِفنی عَمّا وَرائی .

قالَ : إنّه لا یَسَعُنی أن تُجاوِزَنی حَتّی أعلَمَ عِلمَکَ .

قالَ : یا أبَا الحَسَنِ ، إلَی اللّهِ ثُمَّ إلَیکَ أن تُخَلِّیَ سَبیلَکَ ولا تَکشِفَنی عَن حالی .

فَقالَ عَلِیٌّ علیه السلام : إنَّهُ لا یَسَعُک أن تَکتُمَنی حالَکَ .

فَقالَ : إذا أبَیتَ ، فَوَالَّذی أکرَمَ مُحَمَّدا صلی الله علیه و آله بِالنُّبُوَّهِ وأکرَمَکَ بِالوَصِیَّهِ ما أزعَجَنی إلَا الجَهدُ (4) ، ولَقَد تَرَکتُ عِیالی بِحالٍ لَم تَحمِلنی لَهَا الأَرضُ ، فَخَرَجتُ مَهموما ورَکِبتُ رَأسی ، فَهذِهِ حالی .

فَهَمَلَت عَینا عَلِیٍّ علیه السلام بِالدُّموعِ حَتّی أخضَلَت دُموعُهُ لِحیَتَهُ ، ثُمَّ قالَ : أحلِفُ بِالَّذی حَلَفتَ بِهِ ، ما أزعَجَنی مِن أهلی إلَا الَّذی أزعَجَکَ ، ولَقَدِ استَقرَضتُ دینارا فَخُذهُ ؛ فَدَفَعَ الدّینارَ إلَیهِ وآثَرَهُ بِهِ عَلی نَفسِهِ . (5) .

1- .ساغبا : أی جائعا (النهایه : ج 2 ص 371 «سغب») .
2- .لاحه العطش أو السفر : غَیَّره ، کلوّحه (القاموس المحیط : ج 1 ص 248 «لوح») .
3- .زَعَجَهُ : أقلَقَه وقَلَعه من مکانه ، کأزعَجَه (القاموس المحیط : ج 1 ص 191 «زعج») .
4- .الجَهْد : المشقّه. یقال : جُهِد الرجل : إذا وجد مشقّه ، وجُهد الناس : إذا أجدبوا (النهایه : ج 1 ص 320 «جهد»).
5- .الأمالی للطوسی : ص 616 ح 1272 ، شرح الأخبار : ج 2 ص 401 ح 746 ، المناقب لابن شهر آشوب : ج 2 ص 77 ، کشف الغمّه : ج 2 ص 95 کلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج 37 ص 103 ح 7 ؛ ذخائر العقبی : ص 91 نحوه .

ص: 175

2696.تاریخ الطبری عن جبر بن نوف :الأمالی ، طوسی به نقل از ابو سعید خُدْری :روزی علی علیه السلام گرسنه بود و گفت : «فاطمه! چیزی برای خوردن داری که به من بدهی؟» .

فاطمه علیهاالسلام گفت : سوگند به آن که پدرم را به نبوّت ، مفتخر ساخت و تو را به وصایت ، چیزی که بشری آن را می خورد ، ندارم و از دو روز پیش تا به حال ، غذایی که به تو داده ام ، غذایی بوده که خودم و حسن و حسین نخورده ایم و به تو داده ایم!

علی علیه السلام گفت : «حتّی آن دو کودک! چرا به من نگفتی تا چیزی برایتان تهیّه کنم؟» .

فاطمه علیهاالسلام گفت : یا ابا الحسن! من از خدایم شرم می کنم که از تو چیزی بخواهم که نمی توانی [تهیّه کنی] .

پس علی علیه السلام با اتّکا و امید به خدا ، بیرون رفت و یک دینار ، قرض گرفت . در حالی که دینار در دست علی علیه السلام بود ، مقداد به وی برخورد . روز بسیار گرمی بود و تابش آفتاب ، سر تا پای او را سوزانده بود . علی علیه السلام ، با دیدن سر و وضع او ، ناراحت شد و فرمود : «ای مقداد! چه چیزی تو را در این ساعت روز ، بی قرار و آشفته کرده است؟» .

گفت : رهایم کن بروم ای ابو الحسن و از حال و روزم مپرس!

فرمود : «نمی گذارم بروی تا این که من هم مثل تو [گرفتاری ات را] بدانم» .

گفت : ای ابو الحسن! تو را به خدا و به خودت ، به راه خویش برو و پرده از حال و روزم بر مدار.

علی علیه السلام فرمود : «تو حق نداری وضعت را از من ، کتمان کنی» .

مقداد گفت : حال که اصرار داری ، سوگند به آن که محمّد صلی الله علیه و آله را به نبوّت و تو را به وصایت مفتخر ساخت ، سختی [و فشار زندگی] مرا چنین آشفته و بی قرار ساخته است . خانواده ام را در حالی ترک کردم که زمین ، تاب تحمّل آن حال و روز مرا نداشت . پس ، غم زده [از خانه] بیرون زدم و بی هیچ هدفی راهی شدم . این است حال من!

اشک از چشمان علی علیه السلام سرازیر شد ، چندان که اشک هایش محاسنش را تَر کرد . سپس فرمود : «سوگند به همان که تو به او سوگند خوردی ، مرا نیز در باره خانواده ام بی قرار نکرده ، مگر همان چیزی که تو را بی قرار کرده است . من ، یک دینار قرض کرده ام . بگیر! مال تو باشد» و آن دینار را به مقداد داد و او را بر خویش ، مقدّم داشت. .


ص: 176

2697.مروج الذهب :الفتوّه :صَحَّ عَن عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ علیه السلام فی الإِیثارِ أنَّ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله جاءَهُ ضَیفٌ ولَم یَجِد عِندَهُ ما یُکرِمُهُ بِهِ ، فَقالَ صلی الله علیه و آله : مَن یُکرِمُ ضَیفی هذا وأضمِنُ لَهُ عَلَی اللّهِ الجَنَّهَ؟

فَقالَ عَلِیٌّ علیه السلام : أنَا یا رَسولَ اللّهِ .

فَأَخَذَهُ وجاءَ بِهِ إلی فاطِمَهَ علیهاالسلام ولَم یَکُن عِندَها سِوی قُرصَتَینِ قَد هَیَّأتهُما لِلإِفطارِ . فَلَمّا کانَ وَقتُ العَشاءِ أصلَحَتِ الزّادَ ثُردَهً (1) ووَضَعَتهُ بَینَ یَدَیِ الضَّیفِ وعَلِیٍّ علیه السلام ، ثُمَّ جاءَت إلَی المِصباحِ کَأَنَّها تُصلِحُهُ فَأَطفَأَتهُ ، فَأَخَذَ عَلِیٌّ علیه السلام یَرفَعُ یَدَهُ ویَضَعُها فِی الزّادِ یوهِمُ الضَّیفَ أنّه یَطعَمُ مَعَهُ وهُوَ لا یَأکُلُ شَیئا لِیَکتَفِیَ الضَّیفُ ، فَلَمَّا استَکفَی الضَّیفُ أتی بِالمِصباحِ وباتَ عَلِیٌّ وفاطِمَهُ علیهماالسلامطاوِیَینِ (2) عَلی صَومِهِما .

فَأَنزَلَ اللّهُ فی حَقِّهِما : «وَ یُؤْثِرُونَ عَلَی أَنفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَهٌ » . (3) .

1- .ثَرَد الخُبزَ : فَتَّه ثمّ بلَّه بمَرَقٍ ، وهو الثَّرید والثَّریده والثُّرده (تاج العروس : ج 4 ص 372 «ثرد»).
2- .یقال : طوِیَ من الجوع یطوی فهو طاوٍ : أی خالی البطن جائع لم یأکل (النهایه : ج 3 ص 146 «طوا»).
3- .الفتوّه لابن معمار : ص 285 ، إحقاق الحقّ : ج 9 ص 144 ، مستدرک الوسائل : ج 7 ص 216 ح 8075 نقلاً عن أبی الفتوح الرازی فی تفسیره نحوه .

ص: 177

2696.تاریخ الطبری ( به نقل از جبر بن نوف ) الفتوّه ، ابن معمار :به طریق صحیح در باره علی بن ابی طالب علیه السلام از ایثار[ش] روایت شده است که میهمانی بر پیامبر صلی الله علیه و آله وارد شد و ایشان ، چیزی برای پذیرایی از او نداشت . پس فرمود : «چه کسی از این میهمان من ، پذیرایی می کند؟ من ، نزد خدا ، بهشت را برای او ضمانت می کنم» .

علی علیه السلام گفت : من ، ای پیامبر خدا! و او را برداشت و نزد فاطمه علیهاالسلام برد ؛ ولی در خانه ایشان ، جز دو قرص نان که فاطمه علیهاالسلام برای افطار تهیّه کرده بود ، چیزی وجود نداشت .

چون وقت شام شد ، فاطمه علیهاالسلام از آن نان ها تریدی ساخت و آن را جلو میهمان و علی علیه السلام نهاد و سپس خود ، به سوی چراغ رفت و به بهانه این که آن را درست می کند ، خاموشش کرد . در این هنگام ، علی علیه السلام ، دست خود را به طرف غذا می برد و بالا می آورد و به میهمان وانمود می کرد که مشغول غذا خوردن با اوست ، در صورتی که چیزی نمی خورد تا میهمان را کفایت کند . وقتی میهمان سیر شد ، چراغ را آوردند و علی و فاطمه علیهماالسلام ، آن شب را گرسنه و روزه دار خوابیدند . آن گاه ، خداوند ، در حقّ آن دو ، این آیه را فرو فرستاد : «و [دیگران را ]بر خویشتن ، مقدّم می دارند ، هرچند خودشان

نیازمند باشند» ». .


ص: 178

2697.مروج الذّهب :الأمالی للطوسی عن أبی هریره :جاءَ رَجُلٌ إلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فَشَکا إلَیهِ الجوعَ ، فَبَعَثَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله إلی بُیوتِ أزواجِهِ ، فَقُلنَ : ما عِندَنا إلَا الماءُ .

فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : مَن لِهذَا الرَّجُلِ اللَّیلَهَ؟

فَقالَ عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ علیه السلام : أنَا لَهُ یا رَسولَ اللّهِ . وأتی فاطِمَهَ علیهاالسلام . فَقالَ : ما عِندَکِ یَابنَهَ رَسولِ اللّهِ؟

فَقالَت : ما عِندَنا إلّا قوتُ الصِّبیَهِ ، لکِنّا نُؤثِرُ ضَیفَنا .

فَقالَ عَلِیٌّ علیه السلام : یَابنَهَ مُحَمَّدٍ ، نَوِّمِی الصِّبیَهَ وأطفِئِی المِصباحَ .

فَلَمّا أصبَحَ عَلِیٌّ علیه السلام غَدا عَلی رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله فَأَخبَرَهُ الخَبَرَ ، فَلَم یَبرَح حَتّی أنزَلَ اللّهُ عز و جل : «وَ یُؤْثِرُونَ عَلَی أَنفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَهٌ وَ مَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» . (1)2698.تاریخ الطبری عن أبی الصلت التیمی :مستدرک الوسائل عن عبد اللّه بن مسعود :صَلّی رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله لَیلَهً صَلاهَ العِشاءِ ، فَقامَ رَجُلٌ مِن بَینِ الصَّفِّ ، فَقالَ : یا مَعاشِرَ المُهاجِرینَ وَالأَنصارِ ، أنَا رَجُلٌ غَریبٌ فَقیرٌ ، وأسأَ لُکُم فی مَسجِدِ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، فَأَطعِمونی .

فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : أیُّهَا الحَبیبُ ، لا تَذکُرِ الغُربَهَ فَقَد قَطَعتَ نِیاطَ قَلبی ، أمَّا الغُرَباءُ فَأَربَعَهٌ .

قالوا : یا رَسولَ اللّهِ مَن هُم؟

قال : مَسجِدٌ ظَهرانَی قومٍ لا یُصَلّونَ فیهِ ، وقُرآنٌ فی أیدی قَومٍ لا یَقرَؤونَ فیهِ ، وعالِمٌ بَینَ قَومٍ لا یَعرِفونَ حالَهُ ولا یَتَفَقَّدونَهُ ، وأسیرٌ فی بِلادِ الرّومِ بَینَ الکُفّارِ لا یَعرِفونَ اللّهَ .

ثُمَّ قالَ صلی الله علیه و آله : مَنِ الَّذی یَکفی مَؤونَهَ هذَا الرَّجُلِ ؛ فیُبَوِّئَهُ اللّهُ فِی الفِردَوسِ الأَعلی؟

فَقامَ أمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام وأخَذَ بِیَدِ السّائِلِ ، وأتی بِهِ إلی حُجرَهِ فاطِمَهَ علیهاالسلام ، فَقالَ : یا بِنتَ رَسولِ اللّهِ ، انظُری فی أمرِ هذَا الضَّیفِ!

فَقالَت فاطِمَهُ علیهاالسلام : یَا ابنَ العَمِّ ، لَم یَکُن فِی البَیتِ إلّا قَلیلٌ مِنَ البُرِّ صَنَعتُ مِنهُ طَعاماً ، وَالأَطفالُ مُحتاجونَ إلَیهِ وأنتَ صائِمٌ ، وَالطَّعامُ قَلیلٌ لا یُغنی غَیرَ واحِدٍ .

فَقالَ : أحضِریهِ . فَذَهَبَت وأتَت بِالطَّعامِ ووَضَعَتهُ ، فَنَظَرَ إلَیهِ أمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام فَرَآهُ قَلیلاً ، فَقالَ فی نَفسِهِ : لا یَنبَغی أن آکُلَ مِن هذَا الطَّعامِ ، فَإِن أکَلتُهُ لا یَکفِی الضَّیفَ ، فَمَدَّ یَدَهُ إلَی السِّراجِ یُریدُ أن یُصلِحَهُ فَأَطفَأَهُ ، وقالَ لِسَیِّدَهِ النِّساءِ علیهاالسلام : تَعَلَّلی فی إیقادِهِ ، حَتّی یُحسِنَ الضَّیفُ أکلَهُ ثُمَّ اِیتینی بِهِ .

وکانَ أمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام یُحَرِّکُ فَمَهُ المُبارَکَ ، یُرِی الضَّیفَ أنَّهُ یَأکُلُ ولا یَأکُلُ ، إلی أن فَرَغَ الضَّیفُ مِن أکلِهِ وشَبِعَ ، وأتَت خَیرُ النِّساِء علیهاالسلام بِالسِّراجِ ووَضَعَتهُ ، وکانَ الطَّعامُ بِحالِهِ .

فَقالَ أمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام لِضَیفِهِ : لِمَ ما أکَلتَ الطَّعامَ؟

فَقالَ : یا أبَا الحَسَنِ أکَلتُ الطَّعامَ وشَبِعتُ ، ولکِنَّ اللّهَ تَعالی بارَکَ فیهِ .

ثُمَّ أکَلَ مِنَ الطَّعامِ أمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام وسَیِّدَهُ النِّساءِ وَالحَسَنانِ علیهم السلام وأعطَوا مِنهُ جیرانَهُم ، وذلِکَ مِمّا بارَکَ اللّهُ تَعالی فیهِ . فَلَمّا أصبَحَ أمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام أتی إلی مَسجِدِ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، فَقالَ صلی الله علیه و آله : یا عَلِیُّ ، کَیفَ کُنتَ مَعَ الضَّیفِ؟

فَقالَ : بِحَمدِ اللّهِ یا رَسولَ اللّهِ بِخَیرٍ .

فَقالَ : إنَّ اللّهَ تَعالی تَعَجَّبَ مِمّا فَعَلتَ البارِحَهَ ، مِن إطفاءِ السِّراجِ وَالاِمتِناعِ مِنَ الأَکلِ لِلضَّیفِ .

فَقالَ : مَن أخبَرَکَ بِهذا؟

فَقالَ : جَبرَئیلُ ، وأتی بِهذِهِ الآیَهِ فی شَأنِکَ : «وَ یُؤْثِرُونَ عَلَی أَنفُسِهِمْ »الآیهَ . (2) .

1- .الأمالی للطوسی : ص 185 ح 309 ، المناقب لابن شهرآشوب : ج 2 ص 74 ، تأویل الآیات الظاهره : ج 2 ص 678 ح 4 کلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 41 ص 28 ح 1 ؛ شواهد التنزیل : ج 2 ص 331 ح 972 نحوه .
2- .مستدرک الوسائل : ج 7 ص 216 ح 8075 نقلاً عن أبی الفتوح الرازی فی تفسیره .

ص: 179

2699.الإمامه والسیاسه :الأمالی ، طوسی به نقل از ابو هریره :مردی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و از گرسنگی شِکوه کرد . پیامبر خدا ، به خانه های همسرانش پیغام فرستاد [که غذایی برای آن مرد بفرستند] ؛ امّا آنها گفتند : جز آب ، چیزی در خانه نداریم.

پیامبر خدا فرمود : «چه کسی امشب ، این مرد را پذیرایی می کند؟» .

علی بن ابی طالب علیه السلام گفت : من پذیرایی اش می کنم ، ای پیامبر خدا! و نزد فاطمه علیهاالسلام آمد و گفت : در خانه چه داری ، ای دختر پیامبر خدا؟

فاطمه علیهاالسلام گفت : جز غذای بچّه ها چیزی نداریم ؛ امّا میهمان خود را مقدّم می داریم.

علی علیه السلام گفت : ای دختر محمّد! بچّه ها را بخوابان و چراغ را خاموش کن .

صبح که شد ، علی علیه السلام نزد پیامبر خدا رفت و ماجرا را به ایشان گفت . هنوز از نزد پیامبر خدا خارج نشده بود که خداوند ، این آیه را فرو فرستاد : «و [دیگران را ]بر خویشتن ، مقدّم می دارند ، هرچند خودشان نیازمند باشند . و آنها که از آزمندیِ نفس خویش ، مصون بمانند ، آنان ، همان رستگاران اند» .2698.تاریخ الطبری ( به نقل از ابو صَلْت تَیْمی ) مستدرک الوسائل به نقل از عبد اللّه بن مسعود :شبی پس از آن که پیامبر خدا ، نماز عشا را خواند ، مردی از میان صف [نماز ]برخاست و گفت : ای گروه مهاجران و انصار! من مردی غریب و فقیرم و در مسجد پیامبر خدا ، از شما درخواست کمک می کنم . مرا غذایی دهید.

پیامبر خدا فرمود : «ای عزیز! از غربت مگو که قلبم را آتش زدی . غریبان ، چهار کس اند» .

گفتند : آنها کیستند ، ای پیامبر خدا؟

فرمود : «یکی مسجدی در میان قومی که در آن ، نماز نمی خوانند ؛ دوم ، قرآن در دست قومی که آن را نمی خوانند ؛ سوم ، عالمی در میان قومی که جایگاهش را نمی شناسند و به دیدارش نمی روند ؛ و چهارم ، اسیری در کشور روم در میان کافران خدانشناس» .

سپس فرمود : «کیست که این مرد را غذا دهد تا خداوند ، او را در بهشت برین ، جای دهد؟» .

امیر مؤمنان ، برخاست و دست سائل را گرفت و او را به خانه فاطمه علیهاالسلامآورد و گفت : ای دختر پیامبر خدا! از این میهمان ، پذیرایی کن .

فاطمه علیهاالسلام گفت : پسرعمو! در خانه ، جز اندکی گندم که از آن غذایی تهیّه کرده ام ، چیزی نیست و بچّه ها به آن محتاج اند و تو خود نیز روزه ای . غذا کم است و فقط برای یک نفر ، کافی است.

علی علیه السلام گفت : همان را بیاور .

فاطمه علیهاالسلام رفت و غذا را آورد و گذاشت . امیر مؤمنان ، نگاه کرد . دید که غذای اندکی است . با خود گفت : درست نیست که من هم از این غذا بخورم ؛ چون اگر بخورم ، میهمان را سیر نمی کند . پس ، دستش را به طرف چراغ دراز کرد و به بهانه این که آن را درست کند ، خاموشش کرد و به بانوی بانوان گفت : در روشن کردن چراغ ، تعلّل کن تا میهمان ، غذایش را خوب بخورد . آن گاه ، چراغ را نزد من بیاور.

امیر مؤمنان ، دهانش را می جنباند تا به میهمان وانمود کند که غذا می خورد ، در حالی که نمی خورد ، تا این که میهمان ، از خوردن ، دست کشید و سیر شد . در این هنگام ، آن بهترینِ زنان ، چراغ را آورد و گذاشت ؛ ولی غذا ، همچنان دست نخورده باقی بود.

امیر مؤمنان به میهمانش فرمود : چرا غذا نخوردی؟

گفت : ای ابو الحسن! خوردم و سیر شدم ؛ امّا خداوند متعال به آن برکت داده است.

آن گاه ، امیر مؤمنان و بانوی بانوان و حسنین علیهم السلام از آن غذا خوردند و به همسایگانشان هم دادند ، و این ، به واسطه برکتی بود که خداوند متعال به آن غذا داده بود .

صبح که شد ، امیر مؤمنان علیه السلام به مسجد پیامبر خدا رفت . پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : «ای علی! با میهمان ، چگونه بودی؟» .

گفت : بحمد اللّه ای پیامبر خدا خوب .

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : «خدای متعال ، از کاری که دیشب انجام دادی و به خاطر میهمان ، چراغ را خاموش کردی و از خوردن ، خودداری ورزیدی ، تعجّب کرد» .

علی علیه السلام گفت : چه کسی این را به شما خبر داد؟

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : «جبرئیل علیه السلام . و این آیه را در باره تو آورد : «و [دیگران را ]بر خویشتن ، مقدّم می دارند ...» » . .


ص: 180

. .


ص: 181

. .


ص: 182

2699.الإمامه و السیاسه :المناقب لابن شهرآشوب عن محمّد بن الصمّه عن أبیه عن عمّه :رَأَیتُ فِی المَدینَهِ رَجُلاً عَلی ظَهرِهِ قِربَهٌ وفی یَدِهِ صَحفَهٌ (1) ، یَقولُ : اللّهُمَّ وَلِیَّ المُؤمِنینَ وإلهَ المُؤمِنینَ وجارَ المُؤمِنینَ ، اقبَل قُربانِیَ اللَّیلَهَ ، فَما أمسَیتُ أملِکُ سِوی ما فی صَحفَتی وغَیرَ ما یُوارینی ، فَإِنَّکَ تَعلَمُ أ نّی مَنَعتَهُ نَفسی مَعَ شِدَّهِ سَغَبی فی طَلَبِ القُربَهِ إلَیکَ غُنما ، اللّهُمَّ فَلا تُخلِق وَجهی ولا تَرُدَّ دَعوَتی .

فَأَتَیتُهُ حَتّی عَرَفتُهُ فَإِذا هُوَ عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ علیه السلام ، فَأَتی رَجُلاً فَأَطعَمَهُ . (2)2700.تاریخ الطبری عن حمید بن هلال ( بَعدَ أن ذَکَرَ أنَّ الخَوارِجَ قَتَلوا عَبدَ ا ) الإمام الباقر علیه السلام :اُوتِیَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله بِمالٍ وحُلَلٍ وأصحابُهُ حَولَهُ جُلوسٌ ، فَقَسَّمَهُ عَلَیهِم حَتّی لَم تَبقَ مِنهُ حُلَّهٌ ولا دینارٌ ، فَلَمّا فَرَغَ مِنهُ جاءَ رَجُلٌ مِن فُقَراءِ المُهاجِرینَ وکانَ غائِبا ، فَلَمّا رَآهُ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، قالَ : أیُّکُم یُعطی هذا نَصیبَهُ ویُؤثِرُهُ عَلی نَفسِهِ ؟ فَسَمِعَهُ عَلِیٌّ علیه السلام ، فَقالَ : نَصیبی . فَأَعطاهُ إیّاهُ .

فَأَخَذَهُ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله فَأَعطاهُ الرَّجُلَ . ثُمَّ قالَ : یا عَلِیُّ ، إنَّ اللّهَ جَعَلَکَ سَبّاقا لِلخَیراتِ ، سَخّاءً بِنَفسِکَ عَنِ المالِ ، أنتَ یَعسوبُ المُؤمِنینَ ، وَالمالُ یَعسوبُ الظَّلَمَهِ ، وَالظَّلَمَهُ هُمُ الَّذینَ یَحسُدونَکَ ویَبغونَ عَلَیکَ ویَمنَعونَکَ حَقَّکَ بَعدی . (3) .

1- .الصَّحفه : کالقصعه ، والجمع صِحاف . قال الکسائی : ... الصَّحفه تُشبِع الخمسه (الصحاح : ج 4 ص 1384 «صحف»).
2- .المناقب لابن شهرآشوب : ج 2 ص 76 ، بحار الأنوار : ج 41 ص 29 ح 1 .
3- .تأویل الآیات الظاهره : ج 2 ص 679 ح 6 عن جابر بن یزید ، بحار الأنوار : ج 36 ص 60 ح 3 وراجع : نهج البلاغه : الحکمه 316 .

ص: 183

2700.تاریخ الطبری ( به نقل از حمید بن هلال ، پس از بیان این که خوار ) المناقب ، ابن شهرآشوب به نقل از محمّد بن صمّه ، از پدرش ، از عمویش :در مدینه ، مردی را دیدم که مَشکی بر پشت و سینی ای در دست دارد و می گوید : «خدایا! ای حامی مؤمنان و معبود اهل ایمان و پناه گروندگان! خیرات امشبم را بپذیر که امشب ، جز آنچه در این سینی ام است و آنچه مرا می پوشاند (یعنی جامه تنم) ، چیزی ندارم ، و تو می دانی که با وجود شدّت گرسنگی ام ، برای تقرّب به تو ، این را از خویشتن دریغ داشتم . پس ای خداوند رویم را زمین مینداز و دعایم را رد مکن» .

نزد آن مرد رفتم و شناختمش . او علی بن ابی طالب علیه السلام بود . پس نزد مردی رفت و به او غذا داد.2701.تاریخ الطبری عن عبد اللّه بن عوف :امام باقر علیه السلام :مقداری مال و لباس نزد پیامبر خدا آوردند ، در حالی که اصحابش پیرامون او نشسته بودند . پیامبر صلی الله علیه و آله ، آنها را میان آنان تقسیم کرد ، به طوری که حتّی یک جامه و یک دینار ، باقی نمانْد . چون کار تقسیم تمام شد ، مردی از فقرای مهاجران که غایب بود ، آمد . پیامبر خدا ، با دیدن او فرمود : «کدام یک از شما ، سهم خود را به این می دهد و او را بر خویشتن ، مقدّم می دارد؟».

علی علیه السلام ، این را شنید و گفت : سهم من [مال او باشد] . و آن را به او داد .

پیامبر خدا ، آن را برداشت و به آن مرد داد و سپس فرمود : «ای علی! خداوند ، تو را پیشی گیرنده در امور خیر ، و بسیار سخاوتمند و باگذشت از مال ، قرار داده است . تو پیشوای مؤمنانی ، و مال ، پیشوای ستمگران است . ستمگران ، همانان اند که بر تو حسد می ورزند و به تو ظلم می کنند و پس از من ، تو را از حقّت محروم می سازند» . .


ص: 184

2702.تاریخ الطبری عن عبد الرحمن بن أبی الکنود :الإمام الهادی علیه السلام فی زِیارَهِ أمیرِ المُؤمِنینَ علیه السلام یَومَ الغَدیرِ :السَّلامُ عَلَیکَ یا أمیرَ المُؤمِنینَ ... أنتَ مُطعِمُ الطَّعامِ عَلی حُبِّهِ مِسکینا ویَتیما وأسیرا لِوَجهِ اللّهِ ، لا تُریدُ مِنهُم جَزاءً ولا شُکوراً (1) ، وفیکَ أنزَلَ اللّهُ تَعالی : «وَ یُؤْثِرُونَ عَلَی أَنفُسِهِمْ وَلَوْکَانَ بِهِمْ خَصَاصَهٌ وَمَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» . (2)5 / 3الأَنصارِالکتاب«وَ الَّذِینَ تَبَوَّءُو الدَّارَ وَ الْاءِیمَانَ مِن قَبْلِهِمْ یُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَیْهِمْ وَ لَا یَجِدُونَ فِی صُدُورِهِمْ حَاجَهً مِّمَّا أُوتُواْ وَ یُؤْثِرُونَ عَلَی أَنفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَهٌ وَ مَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ». (3)

الحدیث2705.الإمام علیّ علیه السلام ( لَمّا عَزَمَ عَلی حَربِ الخَوارِجِ ، وقیلَ لَهُ ) الإمام الصادق علیه السلام مِن رِسالهٍ لَهُ فِی الغَنائِمِ ووُجوبِ الخُمسِ :... ثُمَّ أثنی [ اللّهُ ]عَلَی الأَنصارِ وذَکَرَ ما صَنَعوا ، وحُبَّهُم لِلمُهاجِرینَ وإیثارَهُم إیّاهُم ، وأنَّهُم لَم یَجِدوا فی أنفُسِهِم حاجَهً یَقولُ : حَزازَهً مِمّا اُوتوا ؛ یَعنِی المُهاجِرینَ دونَهُم ، فَأَحسَنَ الثَّناءَ عَلَیهِم ، فَقالَ : «وَ الَّذِینَ تَبَوَّءُو الدَّارَ وَ الْاءِیمَانَ مِن قَبْلِهِمْ یُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَیْهِمْ وَ لَا یَجِدُونَ فِی صُدُورِهِمْ حَاجَهً مِّمَّا أُوتُواْ وَ یُؤْثِرُونَ عَلَی أَنفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَهٌ وَ مَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» . (4) .

1- .إشاره إلی الآیتین 8 و 9 من سوره الإنسان .
2- .المزار الکبیر : ص 263 273 ح 12 عن أبی القاسم بن روح و عثمان بن سعید العمری عن الإمام العسکری علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 100 ص 364 ح 6 .
3- .الحشر : 9.
4- .تحف العقول : ص 343 ، بحار الأنوار : ج 96 ص 207 ح 1.

ص: 185



5 / 3 انصار

2706.الکامل للمبرّد :امام هادی علیه السلام در زیارت امیر مؤمنان در روز غدیر :سلام بر تو ای امیر مؤمنان! ... تویی آن که خوردنی را ، با وجود دوست داشتن آن ، برای خدا به بینوا و یتیم و اسیر ، خوراندی و از آنان ، هیچ پاداش و سپاسی نخواستی و خداوند ، این آیه را در حقّ تو نازل فرمود که : «و [دیگران را] بر خویشتن مقدّم می دارند ، هرچند خودشان نیازمند باشند و آنها که از آزمندیِ نفس خویش ، مصون بمانند ، آنان ، همان رستگاران اند» .5 / 3انصار (1)قرآن«و کسانی که پیش از آنان (مهاجران) در سرای (مدینه) جای گرفته و ایمان آورده اند، هر کس را که به سوی آنان مهاجرت کرده ، دوست دارند و نسبت به آنچه به ایشان داده شده است ، در دل هایشان حسدی نمی یابند و [دیگران را] بر خویشتن مقدّم می دارند،هر چند خودشان نیازمند باشند ، و آنها که از آزمندیِ نفس خود ، مصون بمانند ، آنان ، همان رستگاران اند» .

حدیث2707.کنز العمّال ( به نقل از ابوسلیمان مرعش ) امام صادق علیه السلام بخشی از نامه ایشان در باره غنایم و وجوب خمس :سپس [خداوند ]انصار را ستود و از نیکوکاری و محبّت ایشان به مهاجران ، یاد کرد و این که در باره آنان ، ایثار کردند و نسبت به آنچه به آنها (یعنی مهاجران) داده شده بود و به ایشان نصیبی نرسیده بود ، در خویشتن ، احساس نیازمندی یعنی رشک نکردند . خداوند ، از ایشان به نیکی یاد کرد و فرمود : «و کسانی که پیش از آنان (مهاجران) در سرای (مدینه) جای گرفتند و ایمان آوردند ، کسانی را که به سوی آنان مهاجرت کردند ، دوست دارند و نسبت به آنچه به ایشان داده شده است ، در دل هایشان حسدی نمی یابند و [دیگران را] بر خویشتن مقدّم می دارند ، هر چند خودشان نیازمند باشند ، و آنها که از آزمندیِ نفس خویش ، مصون بمانند ، آنان ، همان رستگاران اند» .

.
1- .انصار به آن دسته از یاران پیامبر خدا گفته می شود که اهل مدینه بودند و مهاجران ، به کسانی اطلاق می گردد که از مکّه به مدینه هجرت کردند .

ص: 186

2708.الإرشاد ( به نقل از جُنْدَب بن عبد اللّه اَزْدی ) تاریخ المدینه عن مالک بن أنس :لَمّا قَدِمَ المُهاجِرونَ عَلَی الأَنصارِ المَدینَهَ ، قالَ لَهُم رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : قاسِمُوا الَّذینَ قَدِموا عَلَیکُم .

قالوا : نَعَم یا رَسولَ اللّهِ ، نُقاسِمُهُمُ التَّمرَ .

قالَ : أ وَغَیرُ ذلِکَ ؟

قالوا : ما هُوَ؟

قالَ : یَکفونَکُمُ (1) المُؤنَهَ وتُقاسِمونَهُمُ التَّمرَ .

قالوا : سَمِعنا وأطَعنا . فَکانوا یَکفونَهُمُ المُؤنَهَ ویُقاسِمونَهُمُ التَّمرَ . (2)2709.شرح نهج البلاغه :تاریخ المدینه عن الکلبی :لَمّا ظَهَرَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله عَلی أموالِ بَنِی النَّضیرِ قالَ لِلأَنصارِ : إنَّ إخوانَکُم مِنَ المُهاجِرینَ لَیسَت لَهُم أموالٌ ، فَإِن شِئتُم قَسَّمتُ هذِهِ الأَموالَ بَینَهُم وبَینَکُم جَمیعا ، وإن شِئتُم أمسَکتُم أموالَکُم فَقَسَّمتُ هذِهِ فیهِم خاصَّهً .

قالوا : لا ، بَلِ اقسِم هذِهِ فیهِم ، وَاقسِم لَهُم مِن أموالِنا ما شِئتَ .

فَنَزَلَت : «وَ یُؤْثِرُونَ عَلَی أَنفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَهٌ » . (3)2709.شرح نهج البلاغه :مجمع البیان عن ابن عبّاس :قالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله یَومَ بَنِی النَّضیرِ لِلأَنصارِ : إن شِئتُم قَسَمتُم لِلمُهاجِرینَ مِن أموالِکُم ودِیارِکُم وتُشارِکونَهُم فی هذِهِ الغَنیمَهِ ، وإن شِئتُم کانَت لَکُم دِیارُکُم وأموالُکُم ولَم یُقسَم لَکُم شَیءٌ مِنَ الغَنیمَهِ .

فَقالَ الأَنصارُ : بَل نَقسِمُ لَهُم مِن أموالِنا ودِیارِنا ونُؤثِرُهُم بِالغَنیمَهِ ولا نُشارِکُهُم فیها . فَنَزَلَت : «وَ یُؤْثِرُونَ عَلَی أَنفُسِهِمْ» الآیهَ . (4) .

1- .کذا فی المصدر ومقتضی السیاق ان تکون «تکفونهم» .
2- .تاریخ المدینه : ج 2 ص 488 و راجع : صحیح البخاری : ج 3 ص 1378 ح 3571 .
3- .تاریخ المدینه : ج 2 ص 488 ، فتوح البلدان : ص 30 ، عیون الأثر : ج 2 ص 26 نحوه .
4- .مجمع البیان : ج 9 ص 390 ، بحار الأنوار : ج 19 ص 162 .

ص: 187

2710.نهج البلاغه :تاریخ المدینه به نقل از مالک بن انس :چون مهاجران در مدینه بر انصار وارد شدند ، پیامبر خدا به ایشان فرمود : «با کسانی که بر شما وارد شده اند ، قسمت کنید» .

انصار گفتند : اطاعت ، ای پیامبر خدا! خرما[ی خود ]را با آنها تقسیم می کنیم.

فرمود : «یا کاری دیگر» .

گفتند : چه کاری؟

فرمود : «آنها برای شمار کار می کنند و شما خرما را با آنها تقسیم می کنید» .

گفتند : چشم! اطاعت می شود.

بدین ترتیب ، مهاجران برای انصار کار می کردند و انصار ، خرما[ی خود] را با آنها تقسیم می کردند.2710.نهج البلاغه ( برگرفته کلام وی با خوارج ، آن گاه که به اردوگاه ) تاریخ المدینه به نقل از کلبی :چون پیامبر صلی الله علیه و آله بر دارایی های بنی نضیر دست یافت ، به انصار فرمود : «برادران مهاجر شما ، تهی دست اند . بنا بر این ، اگر خواستید ، من این دارایی ها را میان شما و ایشان ، قسمت می کنم و اگر هم خواستید ، اموالتان را [که قبلاً از آن به مهاجران می دادید و قسمت می کردید ، ]برای خودتان نگه دارید و من ، این دارایی ها را فقط میان ایشان ، تقسیم کنم» .

انصار گفتند : نه ، این دارایی ها را میان ایشان قسمت کن و از اموال ما هم ، هر قدر که می خواهی ، بین ایشان تقسیم فرما.

در این هنگام ، این آیه نازل شد : «و [دیگران را] بر خویشتن مقدّم می دارند ، هرچند خودشان نیازمند باشند» .2711.الإمام علیّ علیه السلام ( مِن کَلامٍ لَهُ یَکشِفُ لِلخَوارِجِ الشُّبهَهَ ) مجمع البیان به نقل از ابن عبّاس :در روز [پیروزی بر] بنی نضیر ، پیامبر خدا به انصار فرمود : «اگر خواستید ، از اموال و خانه هایتان میان مهاجران قسمت کنید و در این غنیمت با آنها شریک شوید ، و اگر هم خواستید ، خانه هایتان و اموالتان مال خودتان باشد و از این غنیمت ، چیزی میان شما قسمت نشود».

انصار گفتند : هم از اموال و خانه هایمان با ایشان قسمت می کنیم و هم از این غنیمت به نفع آنان می گذریم و شریکشان نمی شویم .

پس ، این آیه نازل شد : «و [دیگران را] بر خویشتن مقدّم می دارند ...» . .


ص: 188

2711.امام علی علیه السلام ( برگرفته گفتار او که از خوارج ، شبهه می زداید ) صحیح البخاری عن أبی هریره :إنَّ رَجُلاً أتَی النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله فَبَعَثَ إلی نِسائِهِ ، فَقُلنَ : ما مَعَنا إلَا الماءُ !

فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : مَن یَضُمُّ أو یُضیفُ هذا؟

فَقالَ رَجُلٌ مِنَ الأَنصارِ : أنَا .

فَانطَلَقَ بِهِ إلَی امرَأَتِهِ فَقالَ : أکرِمی ضَیفَ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله .

فَقالَت : ما عِندَنا إلّا قوتُ صِبیانی .

فَقالَ : هَیِّئی طَعامَکِ وأصبِحی سِراجَکِ ونَوِّمی صِبیانَکِ إذا أرادوا عَشاءً .

فَهَیَّأَت طَعامَها وأصبَحَت سِراجَها ونَوَّمَت صِبیانَها ، ثُمَّ قامَت کَأَنَّها تُصلِحُ سِراجَها فَأَطفَأَتهُ فَجَعلا یُرِیانِهِ أنَّهُما یَأکُلانِ ، فَباتا طاوِیَینِ .

فَلَمّا أصبَحَ غَدا إلی رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، فَقالَ : ضَحِکَ اللّهُ اللَّیلَهَ أو عَجِبَ مِن فَعالِکُما . فَأَنزَلَ اللّهُ : «وَ یُؤْثِرُونَ عَلَی أَنفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَهٌ وَ مَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ » . (1) .

1- .صحیح البخاری : ج 3 ص 1382 ح 3587 ، صحیح مسلم : ج 3 ص 1624 ح 172 ، المستدرک علی الصحیحین : ج 4 ص 145 ح 7176 کلاهما نحوه ؛ مجمع البیان : ج 9 ص 391 بزیاده «أمّا الذی رویناه بإسناد صحیح عن أبی هریره أنّ الذی أضافه ونوّم الصبیه وأطفأ السراج علیّ وفاطمه علیهماالسلام» فی آخره ،تنبیه الخواطر : ج 1 ص 172 کلاهما نحوه .

ص: 189

2712.التوحید عن الأصبغ بن نباته :صحیح البخاری به نقل از ابو هریره :مردی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد . ایشان ، به همسرانش پیغام فرستاد [که خوراکی برای آن مرد بفرستند] . آنان گفتند : جز آب ، چیزی در خانه نداریم .

پیامبر خدا فرمود : «چه کسی این مرد را با خود می برد یا میهمانش می کند؟».

مردی از انصار گفت : من. آن گاه او را به نزد همسرش برد و گفت : میهمان پیامبر خدا را پذیرایی کن.

همسرش گفت : جز خوراک بچّه هایم چیزی در بساط نداریم.

مرد انصاری گفت : غذایت را آماده ساز و چراغت را خاموش کن و بچّه هایت را اگر شام خواستند ، بخوابان.

زن ، غذایش را آماده کرد و چراغش را روشن نمود و بچّه هایش را خواباند و سپس برخاست و به بهانه این که چراغ را درست کند ، خاموشش کرد و [در تاریکی،] زن و شوهر ، به میهمان چنین وانمود می کردند که مشغول غذا خوردن هستند ؛ ولی آن شب ، هر دو گرسنه خوابیدند.

صبح که شد ، آن مرد انصاری نزد پیامبر خدا آمد . پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : «دیشب ، خدا از کاری که شما دو نفر (زن و شوهر) کردید ، خندید (1) یا خوشش آمد و این آیه را نازل فرمود : «و [دیگران را] بر خویشتن مقدّم می دارند ، هرچند خودشان نیازمند باشند . و آنها که از آزمندیِ نفس خویش ، مصون بمانند ، آنان ، همان رستگاران اند» » . (2) .

1- .مقصود از خنده و خوش آمدن خداوند متعال ، ترتّب آثار خشنودی وی است ؛ چرا که آن ذات اقدس ، محلّ حوادث نیست .
2- .در مجمع البیان (ج 9 ص 391) ، این عبارت افزوده شده است : «امّا آنچه ما به سند صحیح از ابو هریره روایت کرده ایم ، این است که کسی که آن مرد را میهمان کرد و کودکان را خواباند و چراغ را خاموش نمود ، علی و فاطمه علیهماالسلام بودند» .

ص: 190

. .


ص: 191



پژوهشی درباره شأن نزول آیه ایثار

یک . ایثار انصار
پژوهشی در باره شأن نزول آیه ایثار «وَ الَّذِینَ تَبَوَّءُو الدَّارَ وَ الْاءِیمَانَ مِن قَبْلِهِمْ یُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَیْهِمْ وَ لَا یَجِدُونَ فِی صُدُورِهِمْ حَاجَهً مِّمَّآ أُوتُواْ وَ یُؤْثِرُونَ عَلَی أَنفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَهٌ وَ مَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ . (1) و [نیز] کسانی که پیش از آنان (مهاجران) در سرای (مدینه) جای گرفته و ایمان آورده اند ، هر کس را که به سوی آنان مهاجرت کرده ، دوست دارند و نسبت به آنچه به ایشان داده شده است ، در دل هایشان حسدی نمی یابند و [دیگران را] بر خویشتن مقدّم می دارند ، هر چند خودشان نیازمند باشند ، و آنها که از آزمندیِ نفس خویش ، مصون بمانند ، آنان ، همان رستگاران اند» . در باره شأن نزول این آیه ، پنج وجه به شرح ذیل ، روایت شده است:

یک . ایثار انصارصدر آیه، به روشنی نشان می دهد که سخن، در باره ایثار انصار است؛زیرا مقصود از «و کسانی که پیش از آنان (مهاجران) در سرایْ (مدینه) جای گرفته و ایمان آورده اند» که عطف بر آیه قبلی: «مهاجران فقیر ... » است ، مسلمانان مدینه اند که «انصار» نامیده می شدند. آنان بودند که در جریان تقسیم غنایمی که از یهود بنی نضیر به دست مسلمانان افتاده بود به شرحی که در آیات 84 تا 86 سوره حشر

.

1- .حشر : آیه 9 .

ص: 192



دو . ایثار امام علی علیه السلام
سه . ایثار مردی انصاری
آمده است ، مهاجران را بر خود ، مقدّم داشتند و آیه یاد شده ، در ستایش آنان نازل گردید .

دو . ایثار امام علی علیه السلامچند روایت اند که تصریح می کنند آیه یاد شده: «و [دیگران را] بر خویشتن مقدّم می دارند ، هر چند خودشان نیازمند باشند» در باره ایثار امام علی علیه السلام است ، با این تفاوت که برخی از این روایات ، مطلق اند و موضوع ایثار را بیان نمی کنند . (1) برخی ، موضوع ایثار را پوشاندن برهنه می دانند ، (2) برخی موضوع ایثار را مقدّم داشتن مقداد در تأمین نیازهای زندگی مطرح می کنند (3) و برخی ، شأن نزول آن را پذیرایی از میهمانی که پیامبر اسلام برای علی علیه السلام فرستاده بود ، دانسته اند. (4)

سه . ایثار مردی انصاریدر صحیح البخاری روایت شده که این آیه ، در باره مردی از انصار است که پیامبر خدا ، میهمانی را برای او فرستاد و او ، میهمان خود را بر خود و همسر و فرزندانش مقدّم داشت . (5) در این که نام میزبان چیست ، اختلاف است . برخی او را ابو طلحه انصاری (6) دانسته اند و برخی ، ثابت بن قیس ؛ (7) امّا صاحب مجمع البیان ، معتقد است که میزبان ، امام علی علیه السلام بوده و می گوید که روایت صحیح ، دالّ بر این نکته دارد . (8)

.

1- .ر . ک : ص 171 ح 73 .
2- .ر . ک : ص 171 ح 74 .
3- .ر . ک : ص 173 ح 76 .
4- .ر . ک : ص 177 و ص 179 ح 78 80 .
5- .ر . ک : ص 189 ح 88 .
6- .تفسیر القرطبی : ج 18 ص 25 .
7- .الدرّ المنثور : ج 8 ص 102 .
8- .امّا آنچه ما با سند صحیح از ابو هریره روایت کرده ایم ، این است که کسی که آن مرد را میهمانی داد و کودک را خوابانْد و چراغ را خاموش کرد ، علی و فاطمه علیهماالسلام بودند (مجمع البیان : ج 9 ص 391) .

ص: 193



چهار . ایثار یکی از یاران پیامبر خداصلی الله علیه وآله
پنج . ایثار جمعی از شهدای اُحد
چهار . ایثار یکی از یاران پیامبر خدا صلی الله علیه و آلهحاکم در المستدرک از ابن عمر ، چنین روایت کرده است: اُهدِیَ لِرَجُلٍ مِن أصحابِ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله رَأسُ شاهٍ ، فَقالَ : إنَّ أخی فُلانا وَ عِیالَهُ أحوَجُ إلی هذا مِنّا . قالَ : فَبَعَثَ إلَیهِ، فَلَم یَزَل یَبعَثُ بِهِ واحِدا إلی آخَرَ حَتّی تَداوَلَها سَبعَهُ أبیاتٍ حَتّی رَجَعَت إلَی الأَوَّلِ، فَنَزَلَت: «وَ یُؤْثِرُونَ عَلَی أَنفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَهٌ» إلی آخِرِ الآیَهِ . (1) به یکی از یاران پیامبر خدا ، سرِ گوسفندی هدیه داده شد ؛ امّا او گفت : برادرم فلانی و خانواده او به این از من نیازمندترند . پس ، آن را برای او فرستاد . همین طور آن سر گوسفند را یکی برای دیگری می فرستاد تا آن که هفت خانه را گشت و به جای اوّلش باز گشت . در این هنگام ، این آیه نازل شد : « و [دیگران را ]بر خود ، مقدّم می دارند ، هرچند خودشان نیازمند باشند ...» .

پنج . ایثار جمعی از شهدای اُحدنویسنده تفسیر مجمع البیان ، در تبیین شأن نزول آیه ایثار می نویسد: قیل : نزلت فی سبعه عطشوا فی یوم اُحد فجئ بماء یکفی لأحدهم ، فقال واحد منهم : ناول فلانا حتّی طیف علی سبعتهم ، و ماتوا و لم یشرب أحد منهم فأثنی اللّه سبحانه علیهم . (2) گفته شده : این آیه ، در باره هفت نفری نازل شد که در روز اُحد ، تشنه شدند و مقداری آب به اندازه ای که یک نفر را کفایت کند ، آوردند . یکی از آنها گفت : «آب را به فلانی بنوشان» ، تا آن که بین هفت نفر گشت و همگی شهید شدند و هیچ یک

.

1- .المستدرک علی الصحیحین : ج 2 ص 526 ح 3799 ، تفسیر الآلوسی : ج 28 ص 53 ، تفسیر القرطبی : ج 18 ص 25 ، الدرّ المنثور : ج 8 ص 107 ؛ مشکاه الأنوار : ص 330 ح 1050 ، تنبیه الخواطر : ج 1 ص 173 .
2- .مجمع البیان : ج 9 ص 391 .

ص: 194



بررسی وجوه یادشده
از آنها آب ننوشید . پس خداوند سبحان ، ایشان را ستود .

بررسی وجوه یاد شدهحاصلِ بررسی وجوهی که در باره اسباب نزول آیه ایثار ملاحظه شد ، از نظر انطباق با ظاهر قرآن و نیز اسناد روایاتی که بر هر یک از این وجوه دلالت می نماید ، این است که شأن نزول اصلی آیه یاد شده ، ایثار انصار در جریان تقسیم غنایمی است که از یهود بنی نضیر به دست مسلمانان افتاده بود و آنان ، مهاجران را در بهره برداری از آن ، بر خود ، مقدّم داشتند. روایاتی که بر این وجه دلالت دارند ، با ظاهر آیه ایثار ، هماهنگ اند و از این رو ، اکثر قریب به اتّفاق مفسّران ، آن را پذیرفته اند. بنا بر این ، باید گفت : روایاتی که بر سایر وجوه پیش گفته دلالت دارند ، در صورت صحّت سند ، ذیل آیه ایثار را از باب جَرْی ، بر موارد یاد شده ، تطبیق کرده اند و اگر بخواهیم جمله «وَ یُؤْثِرُونَ عَلَی أَنفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَهٌ ؛ و [دیگران را] بر خویشتن مقدّم می دارند ، هر چند خودشان نیازمند باشند» را بر فرد خاصّی تطبیق کنیم ، همان طور که در برخی از روایات گذشته ملاحظه شد ، بی تردید ، آن شخص ، امام علی علیه السلام ، سیّد المُؤْثِرین (آقای ایثارگران) ، است و مانعی ندارد که بگوییم ذیل آیه ایثار ، توسّط جبرئیل علیه السلام بر همه موارد ایثار امام علیه السلام و سایر ایثارهای بزرگ ، تطبیق شده است و مقصود از نزول آیه یاد شده در این موارد ، جری و تطبیق آن توسّط جبرئیل علیه السلام است. البتّه باید توجّه داشت که اَسناد روایاتی که بر این وجوه دلالت دارند ، به استثنای برخی از روایات مربوط به ایثار امام علی علیه السلام ، از قوّت و اعتبار لازم برخوردار نیستند ؛ امّا بدیهی است که ضعف سند ، به معنای مجعول و مردود بودن آنها نیست.

.


ص: 195



بررسی سند روایات
بررسی سند روایاتروایت دلالت کننده بر «ایثار امام علی علیه السلام به مقداد» ، دارای سند معتبری است ؛ زیرا رجال واقع در سند ، همگی ، بجز کلیب بن معاویه اسدی ، موثّق اند و کلیب نیز از کسانی است که امام صادق علیه السلام ، برای او طلب رحمت کرده است. (1) این حدیث ، در کتاب تأویل الآیات الظاهره ، نوشته سیّد شرف الدین علی حسینی استرآبادی ، از بزرگان شیعه در قرن دهم ، و نیز در تفسیر البرهان ، نوشته سیّد هاشم حسینی بحرانی (م 1107ق) ، آمده است . منبع این دو تفسیر مشهور ، تفسیر ابن حجّام است که نجاشی ، او را از مفسّران بسیار موثّق قرن چهارم می داند. این روایت ، به وسیله روایت های رسیده در شأن نزول آیه: «هر گاه زکریّا به عبادتگاه او وارد می شد ...» (2) نیز قابل تأیید است . روایت دیگرِ دالّ بر «ایثار امام علی علیه السلام به میهمان غریب خود» نیز از مقبولیت نسبی برخوردار است ؛ زیرا ابو الفتوح رازی ، آن را در تفسیر خود به شقیق بن سلمه که راوی عبد اللّه بن مسعود است نسبت می دهد و این دو ثقه اند . نقل تأویل الآیات الظاهره از تفسیر ابن حجّام و این که طَبْرِسی ، صاحب تفسیر مجمع البیان ، آن را صحیح خوانده نیز قرینه هایی دیگرند که در کنار نقل های شیخ طوسی در الأمالی و ابو جعفر قمی در الغایات و زید زرّاد در «اصلِ» به جای مانده از او و ابن شهرآشوب در المناقب ، می توانند ضعف طریق حدیث را جبران کنند . گفتنی است که روایات اهل سنّت ، یکی از موارد تطبیق این آیه را فردی از انصار می خوانند ؛ امّا این نقل ها ، جز روایتی واحد نیستند ؛ زیرا بجز روایت سیوطی که مُرسَل است ، همگی به فضیل بن غزوان می رسند ، گرچه او مورد توثیق کتاب های رجالی اهل سنّت است . روایات دیگرِ ناظر به شأن نزول آیه که در شأن نزول چهارم و پنجم گذشت نیز هیچ یک اعتبار سندی ندارند.

.

1- .رجال الکشّی : ج 2 ص 631 ح 627 .
2- .آل عمران : آیه 37 .

ص: 196

5 / 4أبی ذَرٍّ2722.الکامل للمبرّد :تفسیر القمّی :کانَ أبو ذَرٍّ تَخَلَّفَ عَن رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ثَلاثَهَ أیّامٍ ، وذلِکَ أنَّ جَمَلَهُ کانَ أعجَفَ (1) فَلَحِقَ بَعدَ ثَلاثَهِ أیّامٍ بِهِ ، ووَقَفَ عَلَیهِ جَمَلُهُ فی بَعضِ الطَّریقِ فَتَرَکَهُ وحَمَلَ ثِیابَهُ عَلی ظَهرِهِ ، فَلَمَّا ارتَفَعَ النَّهارُ نَظَرَ المُسلِمونَ إلی شَخصٍ مُقبِلٍ ، فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : کُن أبا ذَر .

فَقالوا : هُوَ أبو ذَرٍّ .

فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : أدرِکوهُ بِالماءِ فَإِنَّهُ عَطشانُ . فَأَدرَکوهُ بِالماءِ ، ووافی أبو ذَر رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله ومَعَهُ إداوَهٌ (2)

فیها ماءٌ ، فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : یا أبا ذَر ، مَعَکَ ماءٌ وعَطِشتَ؟

فَقالَ : نَعَم یا رَسولَ اللّهِ ، بِأَبی أنتَ واُمِّی ! انتَهَیتُ إلی صَخرَهٍ وعَلَیها ماءُ السَّماءِ فَذُقتُهُ فَإِذا هُوَ عَذبٌ بارِدٌ ، فَقُلتُ : لا أشرَبُهُ حَتّی یَشرَبَهُ حَبیبی رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله .

فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : یا أبا ذَر رَحِمَکَ اللّهُ ! تَعیشُ وَحدَکَ ، وتَموتُ وَحدَکَ ، وتُبعَثُ وَحدَکَ ، وتَدخُلُ الجَنَّهَ وَحدَکَ ، یَسعَدُ بِکَ قَومٌ مِن أهلِ العِراقِ یَتَوَلَّونَ غُسلَکَ وتَجهیزَکَ وَالصَّلاهَ عَلَیکَ ودَفنَکَ . (3) .

1- .العَجَف : الهزال (الصحاح : ج 4 ص 1399 «عجف») .
2- .الإداوَه : إناءٌ صغیر من جلد یُتّخذ للماء (النهایه : ج 1 ص 33 «أدا») .
3- .تفسیر القمّی : ج 1 ص 294 ، بحار الأنوار : ج 22 ص 429 ح 37 .

ص: 197



5 / 4 نمونه های والای ایثار

ابوذر
5 / 4ابو ذر2723.مروج الذهب :تفسیر القمّی :ابو ذر ، سه روز از پیامبر خدا عقب ماند ؛ چرا که شتری زار و نحیف داشت ، و پس از سه روز به ایشان رسید . شتر ابو ذر ، در قسمتی از راه ، از رفتن باز مانْد و ابو ذر ، آن را رها ساخت و بار و بنه اش را بر پشت خود نهاد [و پیاده ، به راه افتاد] . چون روز بالا آمد ، مسلمانان ، شخصی را دیدند که [از دور] می آید . پیامبر خدا فرمود : «خدا کند ابو ذر باشد!» .

همراهان گفتند : او ابو ذر است.

پیامبر خدا فرمود : «به او آب برسانید که تشنه است» .

برایش آب بردند . ابو ذر به حضور پیامبر خدا رسید ، در حالی که با خود مَشکچه ای آب داشت . پیامبر خدا فرمود : ابو ذر! با تو آب است و تو تشنه ای؟» .

گفت : آری ، ای پیامبر خدا! پدر و مادرم فدایت باد! من به صخره ای رسیدم که روی آن ، آب باران بود . از آن آب ، چشیدم . دیدم گوارا و خُنَک است . با خود گفتم : از این آب نمی نوشم تا عزیزم پیامبر خدا ، از آن بنوشد.

پیامبر خدا فرمود : «رحمت خدا بر تو باد ، ای ابو ذر! تو تنها زندگی می کنی و تنها می میری و تنها برانگیخته می شوی و تنها وارد بهشت می گردی . گروهی از اهل عراق سعادت غسل و تکفین تو و نماز خواندن بر تو و به خاک سپردنت را به دست می آورند» .

.


ص: 198

5 / 5إیثارُ أصحابِ الحُسَینِ2724.الفتوح :الخصال عن ثابت بن أبی صفیّه (1) :الخصال عن ثابت بن أبی صفیّه (2) : قالَ عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ علیه السلام : رَحِمَ اللّهُ العَبّاسَ یَعنِی ابنَ عَلِیٍّ علیه السلام فَلَقَد آثَرَ وأبلی وفَدی أخاهُ بِنَفسِهِ حَتّی قُطِعَت یَداهُ ، فَأَبدَلَهُ اللّهُ بِهِما جَناحَینِ یَطیرُ بِهِما مَعَ المَلائِکَه فِی الجَنَّهِ کَما جَعَلَ لِجَعفَرِ بنِ أبی طالِبٍ . (3)2725.کشف الیقین :ینابیع المودّه فی ذِکرِ وَقائِعِ عاشوراءَ :لَمَّا اشتَدَّ العَطَشُ ، قالَ الإِمامُ علیه السلام لِأَخیهِ العَبّاسِ : اِجمَع أهلَ بَیتِکَ وَاحفِروا بِئرا .

فَفعَلوا ذلِکَ فَوَجَدوا فیها صَخرَهً ، ثُمَّ حَفَروا اُخری فَوَجَدوها کَذلِکَ .

ثُمَّ قالَ لَهُ : اِمضِ إلَی الفُراتِ وآتِنَا (4) الماءَ .

فَقالَ : سَمعا وطاعَهً . فَضَمَّ إلَیهِ الرِّجالَ ، فَمَنَعَهُم جَیشُ عُمَرَ بنِ سَعدٍ ، فَحَمَلَ عَلَیهِمُ العَبّاسُ فَقَتَلَ رِجالاً مِنَ الأَعداءِ حَتّی کَشَفَهُم عَنِ المَشرَعَهِ ، ودَفَعَهُم عَنها ونَزَلَ فَمَلَأَ القِربَهَ ، وأخَذَ غُرفَهً مِنَ الماءِ لِیَشرَبَ ، فَذَکَرَ عَطَشَ الحُسَینِ وأهلِ بَیتِهِ فَنَفَضَ الماءَ مِن یَدِهِ ، وقالَ : وَاللّهِ لا أذوقُ الماءَ وأطفالُهُ عِطاشٌ وَالحُسَینُ ، وأنشَأَ یَقولُ :


یا نَفسُ مِن بَعدِ الحُسَینِ هونیفَبَعدَهُ لا کُنتِ أن تَکونی هذَا الحُسَینُ شارِبُ المَنونِوتَشرَبینَ بارِدَ المَعینِ وَاللّهِ ما هذا فِعالُ دینیولا فِعالُ صادِقِ الیَقینِ 5 .

1- .هو أبو حمزه الثمالی رضی الله عنه.
2- .الخصال : ص 68 ح 101 ، الأمالی للصدوق : ص 548 ح 731 ، بحار الأنوار : ج 22 ص 274 ح 21 .
3- .فی المصدر : «آتینا» ، والصواب ما أثبتناه .
4- .ینابیع المودّه : ج 3 ص 67 نقلاً عن مقتل أبی مخنف .

ص: 199



5 / 5 یاران امام حسین علیه السلام

5 / 5یاران امام حسین علیه السلام2726.تاریخ الطبری ( به نقل از ابو سَلَمه زُهْری ) الخصال به نقل از ثابت بن ابی صفیّه :امام زین العابدین علیه السلام [در باره ابو الفضل العبّاس علیه السلام ]فرمود : «خدا رحمت کند عبّاس بن علی را که ایثار کرد و مردانه جنگید و خود را فدای برادرش کرد تا آن که دو دست او قطع شد و خداوند ، به جای آنها ، دو بال به او داد که با آنها در بهشت ، با فرشتگانْ پرواز می کند ، چنان که به جعفر بن ابی طالب ، دو بال داد» .2727.تاریخ الطبری عن حکیم بن سعد ( فی وَصفِ حَربِ النَّهرَوانِ ) ینابیع المَوَدّه در یادکردِ رخدادهای عاشورا :چون تشنگی شدّت گرفت ، امام حسین علیه السلام به برادرش عبّاس فرمود : «اهل بیتت را جمع کن و چاهی حفر کنید» .

آنان ، چنین کردند و به تخته سنگی برخوردند . چاه دیگری کَندند و در آن نیز به تخته سنگی برخورد کردند.

پس امام علیه السلام به او فرمود : «برو و از فرات ، برایمان آب بیاور» .

عبّاس گفت : اطاعت می کنم! و با عدّه ای از مردان ، به راه افتاد . سپاه عمر بن سعد ، مانع [حرکت] آنان شدند . عبّاس ، بر آنها حمله برد و شماری از دشمنان را کُشت تا آنان را از شریعه ، کنار زد و دورشان کرد . پیاده شد و مَشک را پُر کرد . آن گاه ، مُشتی آب برداشت تا بنوشد ؛ امّا به یاد تشنگی حسین علیه السلام و خانواده او افتاد و آب را از دستش ریخت و گفت : به خدا سوگند که با وجود تشنگی کودکان حسین و خودش ، آب نمی نوشم ، و شروع به خواندن این ابیات کرد :

ای نفس! ننگت باد که پس از حسین بمانی

هرگز مباد که بعد از او زنده بمانی!

اینک ، حسین ، جام مرگ می نوشد

و تو آب خُنَک و گوارا می نوشی؟

به خدا سوگند که این ، نه رسم دین من است

و نه رسمِ دارنده یقین راستین .

.


ص: 200

2728.الإمامه والسیاسه عن الثعلبی :ینابیع المودّه فی ذِکرِ وَقائِعِ عاشوراءَ :ثُمَّ فِی اللَّیلَهِ التّاسِعَهِ مِنَ المُحَرَّمِ کانَ لِأَصحابِهِ دَوِیٌّ کَدَوِیِّ النَّحلِ مِنَ الصَّلاهِ وَالتِّلاوَهِ ، فَقالَ لَهُم :

إنّی لا أعلَمُ أصحابا أوفی بِالعَهدِ ولا خَیرا مِن أصحابی ، ولا أهلَ بَیتٍ أبَرَّ ولا أوصَلَ بِالرَّحِمِ مِن أهلِ بَیتی ، فَجزاکُمُ اللّهُ عَنّی خَیرا ، ألا وإنّی قَد أذِنتُ لَکُم فَانطَلِقوا فَأَنتُم فی حِلٍّ مِنّی ، وهذِهِ اللَّیلَهُ سیروا بِسَوادِها فَاتَّخِذوها سِترا جَمیلاً .

فَقالَ لَهُ إخوَتُهُ وأهلُ بَیتِهِ وأصحابُهُ : لا نُفارِقُکَ لَحظَهً ولا یُبقِی اللّهُ إیّانا بَعدَکَ أبَدا . (1) .

1- .ینابیع المودّه : ج 3 ص 65 نقلاً عن مقتل أبی مخنف .

ص: 201

2729.الأخبار الطوال ( فی ذِکرِ بَدءِ القِتالِ ) ینابیع المَوَدّه در یادکردِ رخدادهای عاشورا :سپس در شب نهم محرّم ، از صدای نماز و تلاوت یاران او ، طنینی چونان طنین زنبوران عسل ، بلند شد . امام علیه السلام به ایشان فرمود : «من ، نه یارانی باوفاتر و بهتر از یاران خود ، سراغ دارم ، و نه خانواده ای شایسته تر و پُرپیوندتر با خویشاوند ، از خانواده خودم می شناسم . پس خداوند از جانب من به شما پاداش نیک دهاد ! هان! من به شما اجازه[ی رفتن] دادم . بروید که شما از جانب من آزادید . اینک ، شب است . در تاریکی آن بروید و از آن ، پوششی زیبا [برای رفتنتان] برگیرید» .

برادران و خانواده و یارانش گفتند : لحظه ای از تو جدا نمی شویم . پس از تو ، هرگز خداوند ، ما را زنده نگاه ندارد! .